غزل شمارهٔ ۳۴۱۲
زین سعادت که ز بال و پر ما میریزد
استخوانبندی اقبال هما میریزد
به سبکدستی من نیست درین بزم کسی
اول از ناخن من رنگ حنا میریزد
خار صحرای جنون میبردش دست به دست
هرکه را آبله گل در ته پا میریزد
رهروی را که بود درد طلب دامنگیر
خار در رهگذر راهنما میریزد
زخم ناسور من از حسرت مشک است کباب
زلف او عطر به دامان صبا میریزد
از لحد خاک گشاده است بغل در طلبش
خواجه از بیخبری رنگ سرا میریزد
با دل خون شده بر گرد جهان میگردیم
تا نصیب این کف خون را به کجا میریزد
میشود گوهر، اگر جمع تواند کردن
آبرویی که به دریوزه گدا میریزد
میشود دعوی خون روز قیامت صائب
رنگ هر گل که ز نظاره ما میریزد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زین سعادت که ز بال و پر ما میریزد
استخوانبندی اقبال هما میریزد
هوش مصنوعی: از این خوشبختی که به ما الهام میشود، پایه و اساس شانس و موفقیت ما نیز شکل میگیرد.
به سبکدستی من نیست درین بزم کسی
اول از ناخن من رنگ حنا میریزد
هوش مصنوعی: در این مهمانی، هیچکس به اندازه من ماهر نیست. اول از همه، رنگ حنا را از ناخنهای من میریزد.
خار صحرای جنون میبردش دست به دست
هرکه را آبله گل در ته پا میریزد
هوش مصنوعی: در بیابان جنون، خاری وجود دارد که هر کسی را که از درد و رنجی خاص رنج میبرد، همچون سرنوشتی ناخواسته به سمت خود میکشاند.
رهروی را که بود درد طلب دامنگیر
خار در رهگذر راهنما میریزد
هوش مصنوعی: صفرش و شکایت درد جستجوی حقیقت است و در این مسیر به جای کمک، دشواریها و مشکلات را برای او میپاشند.
زخم ناسور من از حسرت مشک است کباب
زلف او عطر به دامان صبا میریزد
هوش مصنوعی: زخم عمیق من ناشی از حسرت داشتن بوی خوش مشک است، در حالی که عطر زلف او مانند کبابی خوشمزه در دامن صبحگاه پخش میشود.
از لحد خاک گشاده است بغل در طلبش
خواجه از بیخبری رنگ سرا میریزد
هوش مصنوعی: از خاک قبر، آغوشی باز شده است و خواجه در طلب او، از نادانی و بیخبری رنگ چهرهاش را به زمین میریزد.
با دل خون شده بر گرد جهان میگردیم
تا نصیب این کف خون را به کجا میریزد
هوش مصنوعی: ما با دل زخمخورده و دردی عمیق، در دنیا سفر میکنیم تا ببینیم سرنوشت این قطره خون ما به کجا ختم میشود.
میشود گوهر، اگر جمع تواند کردن
آبرویی که به دریوزه گدا میریزد
هوش مصنوعی: اگر بتوانند آبرویی که برای نیازمندیان به کار میرود جمعآوری کنند، میتوانند به ارزش و گوهری دست یابند.
میشود دعوی خون روز قیامت صائب
رنگ هر گل که ز نظاره ما میریزد
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هر گلی که به خاطر دیدن ما میریزد، میتواند نشانهای از دعوی خون ما باشد.