گنجور

غزل شمارهٔ ۳۴۰۷

می توان گرد خط از آینه حسن زدود
از گهر گرد یتیمی اگر آسان خیزد
لعل چون لاله به دور لب رنگین سخنت
داغدار از جگر کان بدخشان خیزد
روی بر تافتن از ما ز مروت دورست
غیر تسلیم چه از دیده حیران خیزد؟
گرد پاپوش به ویرانه ما افشاند
هر کجا سیلی ازین کوه و بیابان خیزد
مرگ عیدست ز افلاس به تنگ آمده را
همچو آن خفته که از خواب پریشان خیزد
پای در دامن تسلیم و رضاکش صائب
تا ترا نکهت یوسف ز گریبان خیزد
خط سبزی که ز پشت لب جانان خیزد
رگ ابری است که از چشمه حیوان خیزد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

می توان گرد خط از آینه حسن زدود
از گهر گرد یتیمی اگر آسان خیزد
هوش مصنوعی: می‌توان آثار نازیبایی را از زیبایی پاک کرد، اگر یتیمی که در زندگی مشکلات زیادی داشته، به راحتی از جا بلند شود.
لعل چون لاله به دور لب رنگین سخنت
داغدار از جگر کان بدخشان خیزد
هوش مصنوعی: گوینده در این مصرع به زیبایی لبان خود اشاره می‌کند که مانند لعل (سنگ قیمتی) و لاله (گلی زیبا) است و صحبت‌هایش را با جذابیت و رنگینی بیان می‌کند. همچنین، او به عمق احساساتش اشاره می‌کند که از دلش برمی‌خیزند و نشان‌دهنده غم و رونق در کلامش هستند.
روی بر تافتن از ما ز مروت دورست
غیر تسلیم چه از دیده حیران خیزد؟
هوش مصنوعی: روی گرداندن از ما نشانه‌ی بی‌رحمی است، مگر چه چیز دیگری می‌تواند از چشم‌های شگفت‌زده ما پدیدار شود جز تسلیم؟
گرد پاپوش به ویرانه ما افشاند
هر کجا سیلی ازین کوه و بیابان خیزد
هوش مصنوعی: هر جا که طوفانی از کوه و دشت ایجاد شود، گرد و خاک آن بر ویرانهٔ ما نشسته و پاپوش‌مان را آلوده می‌کند.
مرگ عیدست ز افلاس به تنگ آمده را
همچو آن خفته که از خواب پریشان خیزد
هوش مصنوعی: مرگ به معنای یک روز خاص و شادابی است برای کسی که به خاطر فقر و تنگدستی در وضعیت بدی به سر می‌برد، مانند فردی که از خواب آشفته و بی‌قرار بیدار می‌شود.
پای در دامن تسلیم و رضاکش صائب
تا ترا نکهت یوسف ز گریبان خیزد
هوش مصنوعی: در آرامش و پذیرش با شرایط زندگی پیش برو و صبر کن، زیرا ممکن است که زیبایی یا خوشبختی از گلو و وجودت به بیرون بیاید.
خط سبزی که ز پشت لب جانان خیزد
رگ ابری است که از چشمه حیوان خیزد
هوش مصنوعی: رنگ سبزی که از لبان عشق می‌تراود، شبیه به رگ‌های آبی است که از چشمه زندگی جاری می‌شود.