غزل شمارهٔ ۳۴۰۱
هر که زشت است همان زشت به عقبی خیزد
کور از خواب محال است که بینا خیزد
خازن مرگ مبدل نکند گوهر را
جاهل از خواب محال است که دانا خیزد
ننگ همت بود از هیچ فشاندن دامن
سهل زهدی است که کس از سر دنیا خیزد
حاصلش ماندگی و آبله پا باشد
هر که بی جاذبه آن طرف از جا خیزد
روی در قبله عشق است همه عالم را
منزلش بحر بود سیل ز هرجا خیزد
رحمت از چهره دل گرد گنه پاک کند
تیرگی از دل سیلاب به دریا خیزد
هر نسیمی که به گرد سر یوسف گردد
آه بیطاقتی از جان زلیخا خیزد
گر چنین دست برآرند بزرگان به طمع
ابر چون پنبه افشرده ز دریا خیزد
شمع بینش شود از خاک شهیدان روشن
نرگس از تربت این طایفه بینا خیزد
گر به بالین من خسته دل آید صائب
رنگ اعجاز ز سیمای مسیحا خیزد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که زشت است همان زشت به عقبی خیزد
کور از خواب محال است که بینا خیزد
هوش مصنوعی: هر کس که زشت کردار و ناپسند است، در نهایت به سوی زشتیهای بیشتری میرود و مانند فردی کور از خواب غیرواقعی نمیتواند به واقعیت و بینایی دست یابد.
خازن مرگ مبدل نکند گوهر را
جاهل از خواب محال است که دانا خیزد
هوش مصنوعی: اگر فردی جاهل و نادان باشد، هیچ چیز نمیتواند ارزش واقعی او را تغییر دهد، درست مانند اینکه مرگ نمیتواند ذات کسی را دگرگون کند. خواب نادانی اجازه نمیدهد که فردی با دانش و آگاهی از خواب بیدار شود.
ننگ همت بود از هیچ فشاندن دامن
سهل زهدی است که کس از سر دنیا خیزد
هوش مصنوعی: شرم بر این تلاش است که از هیچ چیزی به دامن خود آویختن باشد. این کار آسانی است که فردی از دنیا بیفتد و از آن دور شود.
حاصلش ماندگی و آبله پا باشد
هر که بی جاذبه آن طرف از جا خیزد
هوش مصنوعی: هر کس بدون جاذبه و کشش به سمت چیزی حرکت کند، در نهایت به مشکلاتی مانند ماندن و عوارضی مثل آبله پا دچار میشود.
روی در قبله عشق است همه عالم را
منزلش بحر بود سیل ز هرجا خیزد
هوش مصنوعی: روی در قبله عشق، یعنی تمام جهان به سوی عشق است و جایگاه آن است. مانند بحر که از هر سو در آن جاری است و سیل از هر جا به سوی آن میآید.
رحمت از چهره دل گرد گنه پاک کند
تیرگی از دل سیلاب به دریا خیزد
هوش مصنوعی: رحمت از چهره دل میتابد و گناهان را از دل پاک میکند، مانند اینکه سیلابی از دل به دریا میرود و تیره گیها را میزداید.
هر نسیمی که به گرد سر یوسف گردد
آه بیطاقتی از جان زلیخا خیزد
هوش مصنوعی: هر بادی که به دور سر یوسف بگذرد، موجب میشود که زلیخا از دلش آه و نالهای برآید.
گر چنین دست برآرند بزرگان به طمع
ابر چون پنبه افشرده ز دریا خیزد
هوش مصنوعی: اگر بزرگان به طمع گنج و ثروت دست دراز کنند، مثل پنبهای که وقتی در آب خیس میشود، از دریا بیرون میآید.
شمع بینش شود از خاک شهیدان روشن
نرگس از تربت این طایفه بینا خیزد
هوش مصنوعی: نور و روشنایی آگاهی و بینش زنده دلان از خاک شهدای وطن شکل میگیرد، و گل نرگس نیز از تربت این افراد بصیر و دانا سر بر میآورد.
گر به بالین من خسته دل آید صائب
رنگ اعجاز ز سیمای مسیحا خیزد
هوش مصنوعی: اگر کسی با دل شکسته به نزد من بیاید، زیبایی خاصی از چهرهاش به مانند معجزهای که از صورت مسیحا برمیخیزد، به چشم خواهد خورد.