غزل شمارهٔ ۳۳۸۶
نیست ممکن دل آشفته به سر پردازد
بید مجنون به سرانجام ثمر پردازد
نیست در خاطر سودازدگان فکر وصال
به چه دل غرقه دریا به گهر پردازد؟
چشم بیمار تو درمانده تدبیر خودست
فرصتی کو به من خسته جگر پردازد؟
عاشق پاک نظر اوست که در خلوت وصل
چشم پوشد ز تماشا، به خبر پردازد
صفحه روی تو اکنون که خط آورد برون
عجبی نیست به ارباب نظر پردازد
محو در پرتو خورشید جهانتاب شود
هر که چون شبنم گل دیده به زر پردازد
نامه اش پاکتر از صبح قیامت باشد
هر که آیینه دل وقت سحر پردازد
عیش شیرین نشود با نفس گیرا جمع
بی نوا ماند اگر نی به شکر پردازد
هر که در تربیت جوهر بینش باشد
به جگر سوختگان همچو شرر پردازد
زان عقیق لب سیراب چه کم می گردد؟
یک نفس گر به من تشنه جگر پردازد
دایم از تنگدلی سر به گریبان باشد
هر که چون غنچه درین باغ به زر پردازد
گرد ما فرد روان را نتواند دریافت
رهنوردی که به اسباب سفر پردازد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست ممکن دل آشفته به سر پردازد
بید مجنون به سرانجام ثمر پردازد
هوش مصنوعی: دل آشفته و پریشان نمیتواند به آرامش برسد، مانند بید مجنون که نمیتواند به نقطهی پایانی و میوهای دست یابد.
نیست در خاطر سودازدگان فکر وصال
به چه دل غرقه دریا به گهر پردازد؟
هوش مصنوعی: در ذهن افرادی که در آرزوی عشق هستند، این فکر وجود ندارد که برای رسیدن به محبوب چگونه باید عمل کنند، چرا که دل آنها که غرق در محبت است، نمیتواند به اندازه گوهری که در دریا غوطهور است، به مسائل دیگر بپردازد.
چشم بیمار تو درمانده تدبیر خودست
فرصتی کو به من خسته جگر پردازد؟
هوش مصنوعی: چشم بیمار تو بیتاب و ناتوان است و به تدبیر من نیاز دارد. آیا فرصتی هست که تو به من، که در عذاب و رنج هستم، توجه کنی و کمی تسلی بدهی؟
عاشق پاک نظر اوست که در خلوت وصل
چشم پوشد ز تماشا، به خبر پردازد
هوش مصنوعی: عاشق واقعی کسی است که در هنگام نزدیکی با معشوق، از تماشای او صرفنظر میکند و به نوعی در دلش به محبت و عشق او مشغول است.
صفحه روی تو اکنون که خط آورد برون
عجبی نیست به ارباب نظر پردازد
هوش مصنوعی: در حال حاضر که چهرهات جلوهای خاص پیدا کرده و زیباییات به چشم میآید، این موضوع برای افرادی که اهل انصاف و زیباییشناسی هستند، عجبی ندارد.
محو در پرتو خورشید جهانتاب شود
هر که چون شبنم گل دیده به زر پردازد
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند شبنم روی گل، خود را به زیبایی و جلاً درآورد، در پرتو نور روز به شدت درخشان و بارز خواهد شد.
نامه اش پاکتر از صبح قیامت باشد
هر که آیینه دل وقت سحر پردازد
هوش مصنوعی: هر که در دلش را در صبح زود باز کند و به خود نگاه کند، نامهاش خالصتر و پاکتر از نور صبح قیامت خواهد بود.
عیش شیرین نشود با نفس گیرا جمع
بی نوا ماند اگر نی به شکر پردازد
هوش مصنوعی: زندگی شیرین نخواهد بود و لذت نمیدهد اگر انسان در کنار دیگران نباشد. خوشی واقعی وقتی به دست میآید که انسان در کنار دوستان و همراهان خود باشد و با آنها به شادی بپردازد.
هر که در تربیت جوهر بینش باشد
به جگر سوختگان همچو شرر پردازد
هوش مصنوعی: هرکسی که در تربیت و آموزش، نکتهسنج و بینا باشد، مانند شعلهای در دل سوختگان میدرخشد و تأثیر میگذارد.
زان عقیق لب سیراب چه کم می گردد؟
یک نفس گر به من تشنه جگر پردازد
هوش مصنوعی: چقدر از زیباییهای لبهای عقیقین کمتر میشود؟ اگر یک نفس تشنهای دل مرا سیراب کند.
دایم از تنگدلی سر به گریبان باشد
هر که چون غنچه درین باغ به زر پردازد
هوش مصنوعی: هر کسی که به خاطر فقر و تنگدستی در خود فرو برود و غمگین باشد، مانند گلهایی است که در باغ به طلا و زر آراسته شدهاند، اما به خاطر وضعیت نامناسب خود هنوز در حال غم و اندوه هستند.
گرد ما فرد روان را نتواند دریافت
رهنوردی که به اسباب سفر پردازد
هوش مصنوعی: هیچ کس نمیتواند روح فردی را بشناسد که به دنبال راهی برای سفر و جستجو است، اما فقط به ظواهر و لوازم سفر توجه کرده باشد.