گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۷۴

زاهد خشک ز میخانه چه لذت گیرد؟
گل کاغذ ز بهاران چه طراوت گیرد؟
کنج عزلت به پریشان نظران زندان است
دل رم کرده محال است ز خلوت گیرد
دل پریشان و پریشانتر ازو زلف حواس
به چه امید کسی دامن فرصت گیرد؟
سرو از برگ سراپا کف در یوزه شده است
که ز بالای تو سرمشق رعونت گیرد
نکشد زیر زمین وحشت تنهایی را
هر که در روی زمین خوی به وحدت گیرد
تا نشویند به خونابه دل دست دعا
چه خیال است که دامان اجابت گیرد؟
کوته آندیش تری نیست ز من عالم را
در ره سیل مرا خواب فراغت گیرد
مشو از یاس نفس پیش عزیزان غافل
کز نفس آینه صاف کدورت گیرد
غیر صائب که به جور تو بدآموز شده است
کیست این کاسه پر زهر به رغبت گیرد؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زاهد خشک ز میخانه چه لذت گیرد؟
گل کاغذ ز بهاران چه طراوت گیرد؟
هوش مصنوعی: انسانی که به شدت از لذت‌ها و خوشی‌های زندگی پرهیز کند، از یک میخانه چه حسی می‌تواند داشته باشد؟ مانند این است که یک گل کاغذی از طراوت و زیبایی بهار بهره‌مند شود.
کنج عزلت به پریشان نظران زندان است
دل رم کرده محال است ز خلوت گیرد
هوش مصنوعی: در گوشه‌ی عزلت و تنهایی، برای افرادی که ذهن‌های پراشفته دارند، مانند زندانی است. دل گریزانی که نمی‌تواند در این بی‌خبر بودن آرامش پیدا کند و از تنهایی بهره‌مند شود.
دل پریشان و پریشانتر ازو زلف حواس
به چه امید کسی دامن فرصت گیرد؟
هوش مصنوعی: دل در حال پریشانی و آشفته‌تر از زلفی کم‌تاب است، پس به چه امیدی کسی انتظار دارد که فرصتی برای برقراری ارتباط پیدا کند؟
سرو از برگ سراپا کف در یوزه شده است
که ز بالای تو سرمشق رعونت گیرد
هوش مصنوعی: سرو، که به طور کامل پوشیده از برگ است، در حالت افتاده‌ای قرار دارد. این حال او نشان‌دهنده‌ی زیبایی‌ و شکوهی است که از تو به‌دست می‌آورد و به عنوان الگویی برای بقیه تبدیل می‌شود.
نکشد زیر زمین وحشت تنهایی را
هر که در روی زمین خوی به وحدت گیرد
هوش مصنوعی: هر کس که در دنیا به وحدت و یکدلی برسد، دیگر نمی‌تواند احساس تنهایی و وحشت را در دلش نسبت به زندگی زیر زمین تحمل کند.
تا نشویند به خونابه دل دست دعا
چه خیال است که دامان اجابت گیرد؟
هوش مصنوعی: تا وقتی که دل با اشک و اندوه شسته نشود، دعا کردن فایده‌ای ندارد؛ چه امیدی به برآورده شدن دعا است؟
کوته آندیش تری نیست ز من عالم را
در ره سیل مرا خواب فراغت گیرد
هوش مصنوعی: شخصی که اندیشه‌اش محدود است، نمی‌تواند از من پیش‌روتر باشد. در مسیر پرخطر زندگی، آرامش و آسودگی خاطر من را می‌گیرد.
مشو از یاس نفس پیش عزیزان غافل
کز نفس آینه صاف کدورت گیرد
هوش مصنوعی: از ناامیدی و دل‌سردی خود در نزد عزیزان غافل نشوید، چون نفس شما می‌تواند مانند یک آینه شفاف باشد که اگر کدر شود، زیبایی آن از بین می‌رود.
غیر صائب که به جور تو بدآموز شده است
کیست این کاسه پر زهر به رغبت گیرد؟
هوش مصنوعی: تنها کسی که به خاطر ظلم تو دچار بدآموزی شده است، صائب نیست. در واقع، چه کسی می‌تواند این کاسه پر از زهر را با رغبت بپذیرد؟