گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۶۷

در چمن جلوه‌گر آن قامت رعنا می‌کرد
ناله فاخته را سرو دو بالا می‌کرد
گر نمی‌بود تماشای غزالان مانع
گرد ما را که درین بادیه پیدا می‌کرد؟
در نظر داشت تماشای خط سبز ترا
خال روزی که در آن کنج دهان جا می‌کرد
دل به سررشته عیش دو جهان می‌پیوست
سر اگر در سر آن زلف چلیپا می‌کرد
پیرهن چاک برون آمده بودی امروز
تا دگر چشم که را بوی تو بینا می‌کرد؟
هر سر خار مرا نشتر الماسی بود
تا سپرداری من آبله پا می‌کرد
تیغ عریان ترا دید و ورق برگرداند
آن که دایم ز خدا عمر تمنا می‌کرد
گر نمی‌شد دل بی‌تاب من از غیرت آب
خشکی شانه چه با زلف چلیپا می‌کرد
داشت تا گوهر من در دل این دریا جای
ساحل از آب گهر جلوه دریا می‌کرد
صائب این آن غزل حافظ شیراز که گفت
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در چمن جلوه‌گر آن قامت رعنا می‌کرد
ناله فاخته را سرو دو بالا می‌کرد
هوش مصنوعی: در باغ، آن اندام زیبا خود را نشان می‌داد و صدای ناله‌ی فاخته را مانند سرخی سرو به اوج می‌رساند.
گر نمی‌بود تماشای غزالان مانع
گرد ما را که درین بادیه پیدا می‌کرد؟
هوش مصنوعی: اگر تماشای غزالان برای ما مانع نمی‌شد، در این راه بیابانی بهتر می‌توانستیم خود را پیدا کنیم.
در نظر داشت تماشای خط سبز ترا
خال روزی که در آن کنج دهان جا می‌کرد
هوش مصنوعی: در نظر داشتم که وقتی به خط سبز تو نگاه می‌کنم، روزی را به یاد بیاورم که در آن، لب‌های تو به قدری زیبا بودند که نمی‌توانستم از تماشایشان دست بردارم.
دل به سررشته عیش دو جهان می‌پیوست
سر اگر در سر آن زلف چلیپا می‌کرد
هوش مصنوعی: دل به خوشی‌ها و لذت‌های زندگی در دو جهان ارتباط برقرار می‌کرد، اگر تنها آن زلف زیبا همچون صلیب، در سر او می‌تابید.
پیرهن چاک برون آمده بودی امروز
تا دگر چشم که را بوی تو بینا می‌کرد؟
هوش مصنوعی: امروز با پیراهنی پاره و شکافته بیرون آمده‌ای تا ببینی که چه کسی دیگر می‌تواند بوی تو را احساس کند؟
هر سر خار مرا نشتر الماسی بود
تا سپرداری من آبله پا می‌کرد
هوش مصنوعی: هر خاری که بر بدنم می‌نشیند، مانند یک تیغ الماس است، تا جایی که نگهداری‌ام از آن آسیب می‌زند و پایم به آبلۀ درد دچار می‌شود.
تیغ عریان ترا دید و ورق برگرداند
آن که دایم ز خدا عمر تمنا می‌کرد
هوش مصنوعی: کسی که همیشه از خداوند عمر و زندگی طولانی می‌خواست، ناگهان با حقیقتی تلخ مواجه شد؛ به گونه‌ای که تیغی که برهنه و آماده بود، توجه او را جلب کرد و او را به فکر عمیق‌تری وا داشت.
گر نمی‌شد دل بی‌تاب من از غیرت آب
خشکی شانه چه با زلف چلیپا می‌کرد
هوش مصنوعی: اگر دل پر از غم من به خاطر عشق و غیرت نمی‌لرزید، خشکی آب شانه چه تأثیری بر زلف پیچ‌خورده چلیپا داشت؟
داشت تا گوهر من در دل این دریا جای
ساحل از آب گهر جلوه دریا می‌کرد
هوش مصنوعی: گوهر من در دل این دریا جا دارد و ساحل، به زیبایی دریا را نمایش می‌دهد.
صائب این آن غزل حافظ شیراز که گفت
دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد
هوش مصنوعی: صائب به اشاره به غزلی از حافظ شیراز می‌گوید که دیگران نیز باید همانند عیسی مسیح عمل کنند. در اینجا او تذکر می‌دهد که باید اعمال نیک و انسان‌دوستانه، مثل آنچه عیسی انجام می‌داد، توسط همه تکرار شود.