غزل شمارهٔ ۳۳۵۰
روی آیینه دل تار نمی باید کرد
پشت بر دولت دیدار نمی باید کرد
از پریشان سخنی عمر قلم شد کوتاه
زندگی در سر گفتار نمی باید کرد
بالش نرم، کمینگاه گرانخوابیهاست
تکیه بر دولت بیدار نمی باید کرد
ای گل از آتش اگر خط امان می خواهی
خنده بر مرغ گرفتار نمی باید کرد
با متاعی که به سیم و زر قلب است گران
ناز یوسف به خریدار نمی باید کرد
بوسه گر نیست دل خسته به پیغام خوش است
زندگی تلخ به بیمار نمی باید کرد
ابر رحمت نبود قابل هر شوره زمین
باده تکلیف به هشیار نمی باید کرد
دردها می شود اکثر ز طبیبان افزون
غم خود عرض به غمخوار نمی باید کرد
از رخ تازه زند خون خریداران جوش
جنس خود کهنه به بازار نمی باید کرد
بر لباس است نظر مردم کوته بین را
سر خود در سر دستار نمی باید کرد
بی نگهبان چو شود حسن خطرها دارد
خار را دور ز گلزار نمی باید کرد
دل آزاده خود را چو بخیلان صائب
کیسه درهم و دینار نمی باید کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روی آیینه دل تار نمی باید کرد
پشت بر دولت دیدار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: اگر به دل خود آلودگی نگذاریم، نباید پشت به دیدار خوشبختی کنیم.
از پریشان سخنی عمر قلم شد کوتاه
زندگی در سر گفتار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: از آنجا که زندگی کوتاه است و حرفهای بیمورد نمیارزد، باید از گفتن سخنان بیهوده پرهیز کرد.
بالش نرم، کمینگاه گرانخوابیهاست
تکیه بر دولت بیدار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: بالش نرم جایی است که خوابهای سنگین در آن آغاز میشود، بنابراین نباید به حمایت و اطمینان از خواب عمیق تکیه کرد.
ای گل از آتش اگر خط امان می خواهی
خنده بر مرغ گرفتار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: اگر میخواهی از آتش نجات پیدا کنی، نباید به شادی و خندهی پرندهای که در قفس است، بیتوجهی کنی.
با متاعی که به سیم و زر قلب است گران
ناز یوسف به خریدار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: با چیزی که ارزشش به قلب و احساسات انسان مربوط میشود، نمیتوان مانند کالای گرانبهایی چون طلا و نقره با بیاعتنایی برخورد کرد.
بوسه گر نیست دل خسته به پیغام خوش است
زندگی تلخ به بیمار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: اگر دل کسی خسته باشد، با یک پیغام شیرین هم نمیتوان قلبش را شاد کرد. زندگی تلخ و دشوار است و نمیتوان آن را به راحتی به دیگران منتقل کرد.
ابر رحمت نبود قابل هر شوره زمین
باده تکلیف به هشیار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: باران رحمت، برای هر زمینی که شور و شوره دارد، مناسب نیست. همچنین، برای کسی که به هوشیاریاش آگاه است، نباید بادهای که وظایف و مسئولیتها را همراه دارد، سرو کرد.
دردها می شود اکثر ز طبیبان افزون
غم خود عرض به غمخوار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: بیشتر دردها به خاطر پزشکان و درمانگران افزایش پیدا میکند. نباید غم خود را به کسی که برای دلخوشی آمده، بگوییم.
از رخ تازه زند خون خریداران جوش
جنس خود کهنه به بازار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: از چهره تازه و شاداب، خون خریداران به جوش میآید، بنابراین نباید محصولات قدیمی و کهنه را به بازار عرضه کرد.
بر لباس است نظر مردم کوته بین را
سر خود در سر دستار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: مردم با دیدی محدود و سطحی به ظواهر نگاه میکنند، بنابراین نمیتوان به ظاهر و لباس شخص اکتفا کرد و باید به عمق شخصیت او توجه کرد.
بی نگهبان چو شود حسن خطرها دارد
خار را دور ز گلزار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی بدون مراقبت بماند، ممکن است به خطر بیفتد. نباید خارها را از دور گلستان برداشت، زیرا ممکن است آسیب برساند.
دل آزاده خود را چو بخیلان صائب
کیسه درهم و دینار نمی باید کرد
هوش مصنوعی: دل آزاد خود را همچون بخیلان، نباید به پول و سرمایه بند کرد.