غزل شمارهٔ ۳۳۵۱
خنده چون کبک به آواز نمی باید کرد
خویش را طعمه شهباز نمی باید کرد
گل به زانو دهد آیینه شبنم را جای
روی پنهان ز نظرباز نمی باید کرد
گوهر راز به غماز سپردن ستم است
باده در شیشه شیراز نمی باید کرد
عرصه تنگ فلک جای پرافشانی نیست
ظلم بر شهپر پرواز نمی باید کرد
بوی گل در گره غنچه پریشان نشود
پیش غماز دهن باز نمی باید کرد
هیچ رنگی ز سیاهی نبود بالاتر
سرمه در چشم فسونساز نمی باید کرد
کار سیلاب کند ریگ روان با بنیاد
تکیه بر عالم ناساز نمی باید کرد
چشم در خانه پر دود گشودن ستم است
پیش زشت آینه پرداز نمی باید کرد
چون ز خط قافله حسن شود پا به رکاب
به خریدار، دگر ناز نمی باید کرد
دهن از حرف بد و نیک چو بستی صائب
هیچ اندیشه ز غماز نمی باید کرد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خنده چون کبک به آواز نمی باید کرد
خویش را طعمه شهباز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: خندیدن مثل کبک نیست که بتوان آن را به راحتی نشان داد، زیرا با این کار خود را در معرض خطر قرار میدهیم و ممکن است آسیب ببینیم.
گل به زانو دهد آیینه شبنم را جای
روی پنهان ز نظرباز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: گل به زانو میافتد و آینه شبنم را به خود میگیرد، زیرا چهره پنهان خود را نباید برای دیده شدن آشکار کند.
گوهر راز به غماز سپردن ستم است
باده در شیشه شیراز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: سپردن رازهای ارزشمند به کسی که آن را فاش میکند، عمل نادرستی است. همچنین نباید شراب را در شیشهای از شیراز، که نماد زیبایی و ارزش است، به نمایش گذاشت.
عرصه تنگ فلک جای پرافشانی نیست
ظلم بر شهپر پرواز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: فضای محدود آسمان جایی برای درخشش و نمایش نیست؛ بنابراین نباید بر بالهای پرواز ظلم روا داشت.
بوی گل در گره غنچه پریشان نشود
پیش غماز دهن باز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: عطر گل وقتی که غنچه هنوز بسته است، نباید فاش شود. باید مراقب بود و در شرایط مناسب زبان گشود.
هیچ رنگی ز سیاهی نبود بالاتر
سرمه در چشم فسونساز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: هیچ رنگی نمیتواند از سیاهی بالاتر باشد، مانند سرمهای که در چشمان سازنده فسوس وجود دارد و نباید آن را بهکار برد.
کار سیلاب کند ریگ روان با بنیاد
تکیه بر عالم ناساز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: وقتی سیلاب به ریگ روان فشار میآورد، دیگر نمیتوان با تکیه بر اصول ناپایدار و نامناسب، کار کرد. باید از آنچه که میدانیم و به آن اعتماد داریم استفاده کنیم و برای پیشبرد اهداف خود، به بنیادهای مستحکم و مناسب تکیه کنیم.
چشم در خانه پر دود گشودن ستم است
پیش زشت آینه پرداز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: نگاه کردن به دنیای پر از غم و درد، کار نادرستی است، چون نمیتوان انتظار داشت که زیباییهای درون را در آینه زشت بنگریم.
چون ز خط قافله حسن شود پا به رکاب
به خریدار، دگر ناز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی و جذابیت یک قافله به نمایش گذاشته شود، دیگر نیازی به ناز و غمگینی نیست و باید آماده خرید و استقبال بود.
دهن از حرف بد و نیک چو بستی صائب
هیچ اندیشه ز غماز نمی باید کرد
هوش مصنوعی: وقتی که سخن از خوبی و بدی را از خود دور کردی، دیگر نباید به آنچه که دیگران دربارهات میگویند، فکر کنی.