گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۳۷

هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد
موج آشفتگی از دامن سنبل گذرد
که گذشته ازین باغ، که تا دامن حشر
عرق شرم ورق بر ورق گل گذرد
دامنش در گرو خار ندامت ماند
شوخ چشمی که ز عاشق به تغافل گذرد
دامن حسن غیور تو ازان پاکترست
که تمنای تو در خاطر بلبل گذرد
ننهم پای ارادت به حریمی که در او
حرف طول امل و عرض تجمل گذرد
گریه حسرت ما از سر افلاک گذشت
سیل پرزور چو افتد ز سر پل گذرد
کشتی عقل، خراباتی این گرداب است
زهره کیست دلیر از قدح مل گذرد؟
بس که در هر گذری راهزنی پنهان است
رشته از کوچه گوهر به تأمل گذرد
اگر از عمر گرانمایه بیابد مهلت
صائب آن نیست ز کشمیر و ز کابل گذرد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر کجا قصه آن طره و کاکل گذرد
موج آشفتگی از دامن سنبل گذرد
هوش مصنوعی: هر جایی که آن دختر با موهای زیبایش حضور داشته باشد، آرامش و خوشی از زندگی رخت برمی‌بندد و هیاهو و آشفتگی جاگزین آن می‌شود.
که گذشته ازین باغ، که تا دامن حشر
عرق شرم ورق بر ورق گل گذرد
هوش مصنوعی: باغی وجود دارد که تا روز قیامت، عرق شرم بر روی گلبرگ‌هایش می‌ریزد و به زیبایی‌اش می‌افزاید.
دامنش در گرو خار ندامت ماند
شوخ چشمی که ز عاشق به تغافل گذرد
هوش مصنوعی: دامن او به دلیل ندامت و پشیمانی درگیر خاری شده است، او که با چشمان بازیگوشش به سادگی از کنار عاشق می‌گذرد و توجهی به او ندارد.
دامن حسن غیور تو ازان پاکترست
که تمنای تو در خاطر بلبل گذرد
هوش مصنوعی: دامن زیبایی تو آن‌قدر پاک و معصوم است که آرزو و خواسته‌های من در دل بلبل هم نمی‌گنجد.
ننهم پای ارادت به حریمی که در او
حرف طول امل و عرض تجمل گذرد
هوش مصنوعی: من به حریمی که در آن از آرزوهای بی‌پایان و تجملات حرف زده می‌شود، پای ارادت نمی‌گذارم.
گریه حسرت ما از سر افلاک گذشت
سیل پرزور چو افتد ز سر پل گذرد
هوش مصنوعی: حسرت و اندوه ما چنان عمیق و شدید است که از آسمان‌ها نیز فراتر می‌رود. همچون سیل قوی و قدرتمندی که وقتی از یک پل پایین می‌آید، همه چیز را با خود می‌برد.
کشتی عقل، خراباتی این گرداب است
زهره کیست دلیر از قدح مل گذرد؟
هوش مصنوعی: کشتی عقل در این گرداب مشکل و چالش، دچار آسیب و مشکلات است. کسی را که دلیر و شجاع باشد، پیدا نمی‌شود که از شراب غم و مصیبت عبور کند و جان سالم به در ببرد.
بس که در هر گذری راهزنی پنهان است
رشته از کوچه گوهر به تأمل گذرد
هوش مصنوعی: در هر کوچه و گذری، افرادی هستند که ممکن است به طمع دزدی و تبهکاری پنهان شده باشند. بنابراین لازم است با احتیاط و دقت از کنار چیزهای ارزشمند عبور کنیم.
اگر از عمر گرانمایه بیابد مهلت
صائب آن نیست ز کشمیر و ز کابل گذرد
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد از عمر ارزشمند خود بهره‌مند شود، زمان مناسب برای این کار نیست و باید از سرزمین‌های دوردست مانند کشمیر و کابل عبور کند.

حاشیه ها

1395/02/28 02:04
ماهرخ

من از استادم اینطور شنیدم و فکر کنم درست تر باشه:
بس که در هر گذری راهزنی پنهان است
رشته از کوچه ی سوزن به تامل گذرد