گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۱۳

سالک امید نجات از دل روشن دارد
مرغ زیرک نظر از خانه به روزن دارد
هرکه با صدق عزیمت سفری گردیده است
خطر از راهنما بیش ز رهزن دارد
می برد راه به سررشته مقصود کسی
که دلی تنگتر از دیده سوزن دارد
صحبت سوختگان می برد از دلها زنگ
نظر آیینه ز گلزار به گلخن دارد
نبود گوهر شب تاب به روغن محتاج
به می ناب چه حاجت دل روشن دارد؟
هست صد پیرهن از سنگ دلش محکم تر
آن که سرگشته مرا همچو فلاخن دارد
از غم جسم بود جان مجرد فارغ
طایر قدس چه حاجت به نشیمن دارد؟
هست بر سلسله زلف روان حکم نسیم
ناوک آه چه اندیشه ز جوشن دارد؟
دست می بایدش اول ز سر خود شستن
هر که چون غنچه سر و برگ شکفتن دارد
خردسالی که منم واله و دیوانه او
دل سنگین عوض سنگ به دامن دارد
نگه گرم تو با غیر ندارد کاری
هر چه دارد به من سوخته خرمن دارد
فرصت حرف نخواهی به لب خود دادن
گر بدانی که چه مقدار مکیدن دارد
جور بر عاشق بیدل ز مروت دورست
مرغ بسمل چه پر و بال شکستن دارد؟
سخنی کز سر دردست کند دل را گرم
ناله صائب دل خسته شنیدن دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سالک امید نجات از دل روشن دارد
مرغ زیرک نظر از خانه به روزن دارد
هوش مصنوعی: سالک (راه‌رو) با دل روشنی که دارد، به نجات امیدوار است و مرغ زیرک (پرنده باهوش) با دقت، از خانه به بیرون نگاه می‌کند و به روزن (دهانه) توجه دارد.
هرکه با صدق عزیمت سفری گردیده است
خطر از راهنما بیش ز رهزن دارد
هوش مصنوعی: هر کس که با نیت و قصد پاک به سفری رفته باشد، بیشتر باید به راهنمای خود اعتماد کند تا به کسانی که ممکن است به او آسیب برسانند.
می برد راه به سررشته مقصود کسی
که دلی تنگتر از دیده سوزن دارد
هوش مصنوعی: کسی که دلش تنگ‌تر از یک سوزن است، نمی‌تواند به هدف و مقصودش برسد.
صحبت سوختگان می برد از دلها زنگ
نظر آیینه ز گلزار به گلخن دارد
هوش مصنوعی: گفت و گوی افرادی که دچار اندوه و درد هستند، دل‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. نگاهی به زیبایی‌های طبیعت، مانند باغ و گل‌ها، می‌تواند احساسات نیکو و تازگی را به ارمغان آورد.
نبود گوهر شب تاب به روغن محتاج
به می ناب چه حاجت دل روشن دارد؟
هوش مصنوعی: این جمله بیانگر این است که انسان با دل روشن و بینش قوی نیازی به چیزهای ظاهری و مادی ندارد. گوهری که در تاریکی می‌درخشد، نیازی به روغن و یا شراب ندارد برای روشنایی و ارزشمند بودنش. در واقع، ارزش واقعی در درون انسان‌هاست و نه در چیزهای دنیوی.
هست صد پیرهن از سنگ دلش محکم تر
آن که سرگشته مرا همچو فلاخن دارد
هوش مصنوعی: دل او به اندازه سنگ محکم است و نمی‌توان به راحتی به آن دسترسی یافت، در حالی که من به شدت در برابر این عشق سرگردان و آشفته هستم، مانند سنگی که با فلاخن پرتاب می‌شود.
از غم جسم بود جان مجرد فارغ
طایر قدس چه حاجت به نشیمن دارد؟
هوش مصنوعی: از درد و غم بدن، روح آزاد و مجرد بی‌نیاز است. پرنده‌ی آسمانی (روح) دیگر نیازی به خانه و زندگی مادی ندارد.
هست بر سلسله زلف روان حکم نسیم
ناوک آه چه اندیشه ز جوشن دارد؟
هوش مصنوعی: در زنجیره موهای او، نسیم مانند تیر اندازه‌گیری می‌کند. آه، چه تفکری درباره سربازی او دارد!
دست می بایدش اول ز سر خود شستن
هر که چون غنچه سر و برگ شکفتن دارد
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد در زندگی رشد کند و به شکوفایی برسد، باید ابتدا خود را از تمامی کژی‌ها و ناپاکی‌ها پاک کند.
خردسالی که منم واله و دیوانه او
دل سنگین عوض سنگ به دامن دارد
هوش مصنوعی: من کودک دیوانه‌ای هستم که به خاطر عشق او، قلبی سنگین دارم و به جای سنگ، دل‌خوشی و احساسات را در دامن خود دارم.
نگه گرم تو با غیر ندارد کاری
هر چه دارد به من سوخته خرمن دارد
هوش مصنوعی: نگاه محبت‌آمیز تو به دیگران تأثیری ندارد؛ هر چه که هست، فقط به من مربوط می‌شود و دل من را به آتش می‌کشاند.
فرصت حرف نخواهی به لب خود دادن
گر بدانی که چه مقدار مکیدن دارد
هوش مصنوعی: اگر بفهمی که چه قدر صحبت کردن و بیان کردن حرف‌ها هزینه دارد، هرگز فرصت نخواهی داشت که تنها به زبان خود بگویی.
جور بر عاشق بیدل ز مروت دورست
مرغ بسمل چه پر و بال شکستن دارد؟
هوش مصنوعی: اگر عاشق با صفا دلی شکسته باشد، بی‌رحمی به او دور از جوانمردی است؛ اینکه یک پرنده زخمی را بیشتر آزار بدهیم، چه معنی دارد؟
سخنی کز سر دردست کند دل را گرم
ناله صائب دل خسته شنیدن دارد
هوش مصنوعی: اگر کسی به دل خود درد و غم را بگوید، این صحبت‌ها می‌تواند دل را تسکین دهد. صائب می‌گوید که دل خسته نیاز به شنیدن این ناله‌ها دارد.