گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۹۱

تیغ سیراب تو فیض دم عیسی دارد
خون اگر بر سر این آب شود جا دارد
می زداید نفس صدق ز دلها زنگار
صبح در چهره گشایی ید بیضا دارد
جان روشن ز دم تیغ نمی اندیشد
شمع از سرزنش گاز چه پروا دارد؟
گرچه نی عقده خود را نتواند وا کرد
در گشاد گره دل ید طولی دارد
اگر از حلقه زنجیر کشد مجنون پای
دیگر این سلسله را کیست که برپا دارد؟
گرچه چشم تو نبیند به تو پا از ناز
خم ابروی تو خم در خم دلها دارد
دل سنگین ترا حلقه بیرون درست
ناله من که اثر در دل خارا دارد
چهره او ز نگه گر نشود گرد آلود
نه به یک چشم، به صد چشم تماشا دارد
چون برآرد ز گریبان سر خود را مجنون؟
که سیه خانه لیلی ز سویدا دارد
رنگ و بو مانع روشن گهر از جولان نیست
شبنم از برگ گل آتش به ته پا دارد
لنگر از قافله ریگ روان می طلبد
هرکه آسودگی از عمر تمنا دارد
تو ز طفلی همه تن دیده حیران شده ای
ورنه هنگامه عالم چه تماشا دارد؟
بوی پیراهن اگر تند رود معذورست
دشمنی در پی چون چشم زلیخا دارد
صائب از گردش چشم که دگر مست شدی؟
که سخنهای تو کیفیت صهبا دارد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تیغ سیراب تو فیض دم عیسی دارد
خون اگر بر سر این آب شود جا دارد
هوش مصنوعی: تیغ تو مانند کسی است که از آب حیات برخوردار شده و در اثر خونریزی، بر این آب تجلی پیدا می‌کند، پس کاملاً مناسب است اگر خون بر روی این آب بریزد.
می زداید نفس صدق ز دلها زنگار
صبح در چهره گشایی ید بیضا دارد
هوش مصنوعی: نفس صدق، یعنی حقیقت و راستگویی، مانند زنگار صبح ظاهر می‌شود و با نمایان کردن خود، قلب‌ها را очищا می‌کند. این حالت به مانند معجزه‌ای است که توانایی به وجود آوردن روشنایی و روشنی در دل‌ها را دارد.
جان روشن ز دم تیغ نمی اندیشد
شمع از سرزنش گاز چه پروا دارد؟
هوش مصنوعی: جان روشن وقتی که در معرض خطر تیغ قرار دارد، به فکر نجات نیست. شمع هم در برابر انتقاد و سرزنش، نگرانی ندارد.
گرچه نی عقده خود را نتواند وا کرد
در گشاد گره دل ید طولی دارد
هوش مصنوعی: هرچند نی نمی‌تواند مشکل خود را حل کند، اما در باز کردن گره‌های دل دیگران توانایی و قدرت زیادی دارد.
اگر از حلقه زنجیر کشد مجنون پای
دیگر این سلسله را کیست که برپا دارد؟
هوش مصنوعی: اگر مجنون یکی از پاهای این زنجیر را بکشاند، دیگر چه کسی می‌تواند این سلسله را سر پا نگه دارد؟
گرچه چشم تو نبیند به تو پا از ناز
خم ابروی تو خم در خم دلها دارد
هوش مصنوعی: اگرچه چشمان تو نمی‌توانند ببیند، اما پاهای تو به خاطر زیبایی ابروی تو، مانند دل‌های خمیده و گرفتار در عشق، به شکل خاصی خمیده شده‌اند.
دل سنگین ترا حلقه بیرون درست
ناله من که اثر در دل خارا دارد
هوش مصنوعی: دل سنگین تو را با حلقه‌ای از ناله‌ها بیرون می‌آورم، زیرا صدای من اثر عمیقی بر دل سخت تو می‌گذارد.
چهره او ز نگه گر نشود گرد آلود
نه به یک چشم، به صد چشم تماشا دارد
هوش مصنوعی: ظاهر او به قدری زیبا و دلربا است که هیچ نگاهی نمی‌تواند آن را کدر و زشت کند. او چنان جذابیتی دارد که هزاران چشم به تماشای او مشغول‌اند.
چون برآرد ز گریبان سر خود را مجنون؟
که سیه خانه لیلی ز سویدا دارد
هوش مصنوعی: چگونه مجنون می‌تواند سر خود را از گریبانش بیرون آورد، در حالی که خانه سیاه لیلی از ماده‌ای تاریک و غم‌انگیز پر است؟
رنگ و بو مانع روشن گهر از جولان نیست
شبنم از برگ گل آتش به ته پا دارد
هوش مصنوعی: رنگ و بوی گل نمی‌تواند مانع درخشش مروارید شود، همان‌طور که شبنم روی برگ گل نمی‌گذارد که آتش در انتهای پا شعله‌ور شود.
لنگر از قافله ریگ روان می طلبد
هرکه آسودگی از عمر تمنا دارد
هوش مصنوعی: اکنون که کسی می‌خواهد از زندگی‌اش آرامش و راحتی داشته باشد، باید در جست‌وجوی چیزهایی باشد که او را از دغدغه‌ها و مشکلات دور کند، مانند لنگر که قافله‌ای از ریگ را می‌خواهد متوقف کند.
تو ز طفلی همه تن دیده حیران شده ای
ورنه هنگامه عالم چه تماشا دارد؟
هوش مصنوعی: تو از کودکی در شگفتی و حیرت به سر می‌بری، در حالی که اگر نگاهی به دنیا بیندازی، می‌بینی چه تماشاهای شگفت‌انگیزی در آن وجود دارد.
بوی پیراهن اگر تند رود معذورست
دشمنی در پی چون چشم زلیخا دارد
هوش مصنوعی: اگر بوی پیراهن کسی به مشام برسد، می‌توان پذیرفت که عذری دارد، زیرا دشمنی که در پی آنچه می‌خواهد است، مانند چشمان زلیخا به شدت و وسواس به دنبال هدفش می‌باشد.
صائب از گردش چشم که دگر مست شدی؟
که سخنهای تو کیفیت صهبا دارد
هوش مصنوعی: آیا از چرخش چشمانت دیگر دچار مستی شده‌ای؟ زیرا صحبت‌هایت حالتی شبیه شراب دارد.