گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۸۸

غنچه باغ حیا سر به گریبان خندد
گل بی شرم بود آن که پریشان خندد
شد چراغ ره تاریک عدم خنده برق
کس درین غمکده دیگر به چه عنوان خندد؟
داغ خورشید گذارند به لخت جگرش
هر که چون صبح درین بزم، پریشان خندد
صبح را شرم شکر خند تو زندانی کرد
غنچه گل به کدامین لب و دندان خندد؟
از ندامت همه دانند که گل خواهد چید
بر رخ تیغ اگر زخم نمایان خندد
نشود زخم زبان خار ره گرمروان
ریگ بر کشمکش خار مغیلان خندد
دل آگاه درین غمکده خرم نشود
یوسف آن نیست که در گوشه زندان خندد
همه تن شانه شمشاد ازان دندان است
که به طول امل زلف پریشان خندد
مایه عشرت صائب دل آگاه بود
دهن صبح ز خورشید درخشان خندد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غنچه باغ حیا سر به گریبان خندد
گل بی شرم بود آن که پریشان خندد
هوش مصنوعی: در باغ حیا، غنچه‌ای با شرم و حیا سرش را در گریبان خود فرو برده و نمی‌خندد، اما گل بی‌شرم با صدای بلند و آشکار می‌خندد. این تضاد بین حیا و بی‌شرمی را به تصویر می‌کشد.
شد چراغ ره تاریک عدم خنده برق
کس درین غمکده دیگر به چه عنوان خندد؟
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به وضعیتی اشاره دارد که در آن وجود نور در فضای تاریک عدم و ناامیدی می‌تواند امیدی به زندگی و شادی باشد. اما با این حال، در میان غم و اندوه، دیگر چه دلیلی برای خندیدن وجود دارد؟ در واقع، خندیدن در چنین شرایطی می‌تواند بی‌معنا به نظر برسد.
داغ خورشید گذارند به لخت جگرش
هر که چون صبح درین بزم، پریشان خندد
هوش مصنوعی: هر کسی که در این مجالس شاد و بی‌خیال به خنده می‌پردازد، نمی‌داند که چقدر درد و رنج در دلش نهفته است و نمی‌تواند به راحتی از مشکلات زندگی خود گذر کند.
صبح را شرم شکر خند تو زندانی کرد
غنچه گل به کدامین لب و دندان خندد؟
هوش مصنوعی: صبح با زیبایی و شادی تو، به گونه‌ای شرمنده و حیران شده که نتوانسته آزادانه درخشانی‌اش را نشان دهد. حال غنچه گل، که تازه به دنیا آمده و در انتظار شکوفایی است، به کدام لبخند و زیبایی دیگر می‌تواند شاداب باشد و خوشحالی خود را ابراز کند؟
از ندامت همه دانند که گل خواهد چید
بر رخ تیغ اگر زخم نمایان خندد
هوش مصنوعی: هرکس از ندامت و پشیمانی آگاه است که اگر بر روی تیغ زخمی وجود داشته باشد، گل زیبایی را چیده و نشان می‌دهد که می‌تواند با وجود درد و جراحت، به زندگی و زیبایی ادامه دهد.
نشود زخم زبان خار ره گرمروان
ریگ بر کشمکش خار مغیلان خندد
هوش مصنوعی: زخم زبان و بدگویی دیگران نمی‌تواند مانع پیشرفت افرادی شود که در مسیر زندگی مصمم و با انگیزه هستند. مانند ریگی که در عین دشواری‌ها و چالش‌ها، بر طبع زودگذر خویش می‌خندد و با اعتماد به نفس ادامه می‌دهد.
دل آگاه درین غمکده خرم نشود
یوسف آن نیست که در گوشه زندان خندد
هوش مصنوعی: دل آگاه در این دنیای غم‌انگیز خوشحال نخواهد بود، یوسف کسی نیست که در گوشه زندان بخندد.
همه تن شانه شمشاد ازان دندان است
که به طول امل زلف پریشان خندد
هوش مصنوعی: همه بدن شانه‌ای خوش‌فرم است که به خاطر دندان خنده‌دار و زیبای اوست، دندانی که به طول آرزو، زلف‌های آشفته و پریشان را می‌خنداند.
مایه عشرت صائب دل آگاه بود
دهن صبح ز خورشید درخشان خندد
هوش مصنوعی: دل آگاه و باخبر از زیبایی‌ها از صبح زود با لبخندی که از خورشید درخشان دارد، ما را به شادی و سرور دعوت می‌کند.