گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۸۱

سر ارباب جدل خرج زبان می‌گردد
رگ گردن چو قوی گشت سنان می‌گردد
از شنیدن سبق نطق روان می‌گردد
به سخن هرکه دهد گوش، زبان می‌گردد
می‌برد راستی از طبع، کج‌اندیش برون
تیر در قبضه ناراست، کمان می‌گردد
سیم و زر پرده بینایی حق‌جویان است
راه پوشیده ازین ریگ روان می‌گردد
غفلت نفس یکی صد شود از موی سفید
خواب سگ وقت سحرگاه گران می‌گردد
دیده عاقبت اندیش نظر نگشاید
به بهاری که مبدل به خزان می‌گردد
جذبه بحر نگردد ز غریبان غافل
در گهر آب گهر قطره زنان می‌گردد
سنگ اطفال گران نیست به سودازدگان
کبک در کوه و کمر خنده‌زنان می‌گردد
می‌توان یافت که برده است به مرکز راهی
آن که پرگارصفت گرد جهان می‌گردد
شکر این لطف نمایان چه توانم کردن؟
که مثال تو در آیینه عیان می‌گردد
اژدها می‌شود از طول زمان آخر مار
رگ گردن چو قوی گشت سنان می‌گردد
صائب آن کس که بود خواب گران در بارش
در بیابان طلب سنگ نشان می‌گردد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر ارباب جدل خرج زبان می‌گردد
رگ گردن چو قوی گشت سنان می‌گردد
هوش مصنوعی: وقتی که بحث و جدل بالا می‌گیرد، تلاش و توان افراد برای argument کردن بیشتر می‌شود و به نوعی از شدت احساسات و اهمیت موضوع، فشار بیشتری به رگ‌های گردنشان وارد می‌شود.
از شنیدن سبق نطق روان می‌گردد
به سخن هرکه دهد گوش، زبان می‌گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که به سخنان دیگران گوش می‌دهد، به راحتی قادر خواهد بود خود نیز به صحبت کردن بپردازد و زبانش باز شود.
می‌برد راستی از طبع، کج‌اندیش برون
تیر در قبضه ناراست، کمان می‌گردد
هوش مصنوعی: سخن راست و درست از دل پاک و طبیعی می‌آید، اما اندیشه‌های نادرست به مانند تیر نادرستی است که از کمان کج پرتاب می‌شود.
سیم و زر پرده بینایی حق‌جویان است
راه پوشیده ازین ریگ روان می‌گردد
هوش مصنوعی: طلای نقره‌ای مانع دیدن حقیقت برای جویندگان آن است و راهی که در پیش دارند، در میان این ریگ‌های روان قرار دارد.
غفلت نفس یکی صد شود از موی سفید
خواب سگ وقت سحرگاه گران می‌گردد
هوش مصنوعی: غفلت انسان باعث می‌شود که مشکلات و سختی‌ها بسیار بیشتر و بزرگ‌تر به نظر برسند، شبیه به این که وقتی سگ در وقت صبح خوابیده است و موهای سفیدش را می‌بیند، خوابش سنگین‌تر می‌شود.
دیده عاقبت اندیش نظر نگشاید
به بهاری که مبدل به خزان می‌گردد
هوش مصنوعی: چشمانی که به آینده توجه دارد، نباید به زیبایی‌های فریبنده‌ی بهار دل ببندد، زیرا این زیبایی‌ها به زودی به زوال و خزان تبدیل خواهند شد.
جذبه بحر نگردد ز غریبان غافل
در گهر آب گهر قطره زنان می‌گردد
هوش مصنوعی: جاذبیت دریا به کسانی که از آن بی‌خبرند، توجهی ندارد. در عمق آب، درخشان‌ترین جواهرات در حال چرخش هستند و هر قطره به نوعی در این بازی مشارکت دارد.
سنگ اطفال گران نیست به سودازدگان
کبک در کوه و کمر خنده‌زنان می‌گردد
هوش مصنوعی: سنگ‌های کوچک و بی‌ارزش برای کودکان بی‌خبر از دنیا، مانند پرنده‌های خوشحال در کوه و دشت می‌چرخند و بازی می‌کنند.
می‌توان یافت که برده است به مرکز راهی
آن که پرگارصفت گرد جهان می‌گردد
هوش مصنوعی: می‌توان فهمید که کسی که به مرکز می‌رسد، مانند پرگاری است که دور جهان می‌چرخد.
شکر این لطف نمایان چه توانم کردن؟
که مثال تو در آیینه عیان می‌گردد
هوش مصنوعی: این لطفی که به من شده را چه کار می‌توانم بکنم؟ زیرا شباهت تو در آینه به وضوح نمایان می‌شود.
اژدها می‌شود از طول زمان آخر مار
رگ گردن چو قوی گشت سنان می‌گردد
هوش مصنوعی: با گذشت زمان، چیزی که ابتدا کوچک و بی‌خطر به نظر می‌رسید، تبدیل به موجودی بزرگ و خطرناک می‌شود. هر چه زمان می‌گذرد، قوی‌تر و تهدیدآمیزتر می‌شود و در نهایت قدرت خود را نشان می‌دهد.
صائب آن کس که بود خواب گران در بارش
در بیابان طلب سنگ نشان می‌گردد
هوش مصنوعی: آن که در خواب عمیق است، در جستجوی نشانی از سنگ در بیابان به نظر می‌رسد.