گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۷۷

عقده چون وقت رسد عقده‌گشا می‌گردد
غنچه ممنون عبث از باد صبا می‌گردد
زنگ روشنگر آیینه ما می‌گردد
در پری‌خانه ما جغد هما می‌گردد
درد صاف از دل خوش‌مشرب ما می‌گردد
در پری‌خانه ما جغد هما می‌گردد
دل محال است ز دلدار شود روگردان
هر طرف قبله بود قبله‌نما می‌گردد
خبر از سایه خود آهوی وحشی را نیست
دل سرگشته چه دانم که کجا می‌گردد
چشم کوته‌نظران حلقه بیرون در است
ورنه آن سرو روان در همه‌جا می‌گردد
می‌شود حلقه فتراک بر او دامن دشت
از کمند تو شکاری که رها می‌گردد
نیم آن فاخته کآزاد توان کرد مرا
سرو را طوق من انگشتر پا می‌گردد
محملی را که درین بادیه من می‌طلبم
نه فلک در طلبش آبله پا می‌گردد
رهنوردی که درین بادیه هموار رود
خار در رهگذرش دست دعا می‌گردد
شاه دریوزه همت ز فقیران دارد
می‌رسد هرکه به درویش گدا می‌گردد
کاش اندیشه ما در دل او ره می‌داشت
آن که پیوسته در اندیشه ما می‌گردد
سختی راه شود سنگ‌فسان رهرو را
نرمی راه حنای کف پا می‌گردد
آن که بر آتش بی‌تابی گل آب نزد
کی چراغ سر خاک شهدا می‌گردد؟
عمر چون باد به این سرعت اگر خواهد رفت
دانه و کاه ز هم زود جدا می‌گردد
می‌شود خس ز قبول نظر خلق شریف
کاه اگر قیمتی از کاهربا می‌گردد
بی‌عصایی است درین راه دلیل کوری
هرکه بیناست در اینجا به عصا می‌گردد
در بیابان طلب راهروان را شب‌ها
نفس سوخته‌ام راهنما می‌گردد
قامت هرکه خم از بار عبادت گردید
قبله حاجت و محراب دعا می‌گردد
فکر صائب نه کلامی است کز او سیر شوند
تشنه سیراب کی از آب بقا می‌گردد؟

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقده چون وقت رسد عقده‌گشا می‌گردد
غنچه ممنون عبث از باد صبا می‌گردد
هوش مصنوعی: مشکلات و بندهایی که شخص دارد، در زمان مناسب خود، حل می‌شوند. مانند غنچه‌ای که بی‌دلیل به نسیم صبحگاهی احساس gratitude می‌کند.
زنگ روشنگر آیینه ما می‌گردد
در پری‌خانه ما جغد هما می‌گردد
هوش مصنوعی: صدای زنگ که نشانه‌ای از روشنی و آگاهی است، در خانه‌مان تبدیل به یک جغد می‌شود که نشانه‌ای از غم و تنهایی است. به این ترتیب، در فضایی که باید پر از زیبایی و روشنایی باشد، سایه‌ای از ناامیدی و تاریکی حاکم می‌شود.
درد صاف از دل خوش‌مشرب ما می‌گردد
در پری‌خانه ما جغد هما می‌گردد
هوش مصنوعی: درد و رنج عمیق ما به راحتی بیرون می‌آید و در دنیای ما، نشانه‌ای از غم و اندوه مثل جغدی در فضایی آرام و دلنشین حضور دارد.
دل محال است ز دلدار شود روگردان
هر طرف قبله بود قبله‌نما می‌گردد
هوش مصنوعی: دل نمی‌تواند از معشوق خود روی برگرداند؛ هر جا که قبله باشد، آن دل همواره به سمت قبله متوجه می‌شود.
خبر از سایه خود آهوی وحشی را نیست
دل سرگشته چه دانم که کجا می‌گردد
هوش مصنوعی: دل سرگشته‌ی من نمی‌داند که آهوی وحشی کجا می‌رود و از سایه‌اش هیچ خبری نیست.
چشم کوته‌نظران حلقه بیرون در است
ورنه آن سرو روان در همه‌جا می‌گردد
هوش مصنوعی: افراد با دیدگاه محدود فقط به ظاهری که دور از آن است توجه می‌کنند، در حالی که حقیقت و زیبایی واقعی در همه جا وجود دارد و همیشه در حال حرکت است.
می‌شود حلقه فتراک بر او دامن دشت
از کمند تو شکاری که رها می‌گردد
هوش مصنوعی: حلقه‌ای که بر گردن فتراک افتاده، به مانند دامن دشت می‌باشد و تو شکارچی هستی که در حال رها کردن شکار خود هستی.
نیم آن فاخته کآزاد توان کرد مرا
سرو را طوق من انگشتر پا می‌گردد
هوش مصنوعی: نیم آن پرنده، که آزادانه می‌تواند پرواز کند، مثل سروی به من آزادی و رهایی می‌دهد، اما من در حالتی هستم که مانند یک انگشتر به پایم بسته شده‌ام.
محملی را که درین بادیه من می‌طلبم
نه فلک در طلبش آبله پا می‌گردد
هوش مصنوعی: من در این راهی که در آن هستم، به دنبال چیزی هستم که حتی آسمان هم برای پیدا کردنش زحمت می‌کشد و پاهایش تاول می‌زند.
رهنوردی که درین بادیه هموار رود
خار در رهگذرش دست دعا می‌گردد
هوش مصنوعی: کسی که در این بیابان دشوار و پر پیچ و خم پیش می‌رود، در مسیر خود به مشکلات و موانع برمی‌خورد و در این حال از خداوند کمک می‌طلبد.
شاه دریوزه همت ز فقیران دارد
می‌رسد هرکه به درویش گدا می‌گردد
هوش مصنوعی: شاه دریوزگی، یعنی نیاز و تلاش برای رسیدن به آرزوها، از فقیران الهام می‌گیرد و کسانی که به درویشان و نیازمندان توجه کنند، به مقام و جایگاه بلندتری خواهند رسید.
کاش اندیشه ما در دل او ره می‌داشت
آن که پیوسته در اندیشه ما می‌گردد
هوش مصنوعی: ای کاش افکار ما هم در دل او جایی پیدا می‌کرد، همان کسی که همیشه در خیال ما حضور دارد.
سختی راه شود سنگ‌فسان رهرو را
نرمی راه حنای کف پا می‌گردد
هوش مصنوعی: سختی و دشواری‌های مسیر باعث می‌شود که رهرو، در مواجهه با مشکلات و چالش‌ها، تحمل بیشتری پیدا کند و به این ترتیب، زحماتش به نوعی به نرمش و لطافت در روح و روانش تبدیل می‌شود.
آن که بر آتش بی‌تابی گل آب نزد
کی چراغ سر خاک شهدا می‌گردد؟
هوش مصنوعی: کسی که در برابر آتش شور و شوق دارد و به یاد عزیزانش اشک نمی‌ریزد، چه زمانی خواهد رفت و برای یادبود شهدا نوری به خاکشان خواهد افکند؟
عمر چون باد به این سرعت اگر خواهد رفت
دانه و کاه ز هم زود جدا می‌گردد
هوش مصنوعی: اگر عمر به سرعت باد بگذرد، پس چیزهای بی‌ارزش و دانه و کاه به آسانی از هم جدا می‌شوند.
می‌شود خس ز قبول نظر خلق شریف
کاه اگر قیمتی از کاهربا می‌گردد
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، یک چیز کم‌ارزش مانند کاه می‌تواند با توجه به نظر و نگاه انسان‌های بزرگ و شریف، ارزشمند و با اهمیت جلوه کند.
بی‌عصایی است درین راه دلیل کوری
هرکه بیناست در اینجا به عصا می‌گردد
هوش مصنوعی: در این مسیر، کسی که بیناست و می‌تواند ببیند، به عصا نیاز دارد؛ یعنی حتی کسانی که بینا هستند باز هم در این راه به کمک و راهنمایی نیاز دارند.
در بیابان طلب راهروان را شب‌ها
نفس سوخته‌ام راهنما می‌گردد
هوش مصنوعی: در بیابان، شب‌ها کسانی که در جستجوی راه هستند، به کمک من می‌آیند و نفس‌ام که در حال تمام شدن است، آنها را هدایت می‌کند.
قامت هرکه خم از بار عبادت گردید
قبله حاجت و محراب دعا می‌گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که در اثر عبادت و بندگی خسته و خمیده شود، به سمت خواسته‌ها و دعاهای خود متوجه می‌شود و همچون قبله و مکان مقدسی برای دعا قرار می‌گیرد.
فکر صائب نه کلامی است کز او سیر شوند
تشنه سیراب کی از آب بقا می‌گردد؟
هوش مصنوعی: فکر درست و هوشمندانه سخنی نیست که بتواند تشنگان را سیراب کند. هیچ‌گاه نمی‌توان از آن به آب زندگی دست یافت.