غزل شمارهٔ ۳۲۷۴
منحرف از نگه آن قبله ابرو گردد
این ترازوی سبکروح به یک مو گردد
بی سخن می برد از هوش نظربازان را
آه ازان روز که آن چشم سخنگو گردد
سرو را فاخته از طوق به زنجیر کشد
هر کجا جلوه گر آن قامت دلجو گردد
خاطر جمع بود در گره دلتنگی
گل نشکفته محال است که بی بو گردد
راز پنهان فلک ابجد طفلانه اوست
هرکه را جام جم از کاسه زانو گردد
پله عشرتش از قاف گرانسنگ ترست
در دل هرکه خدنگ تو ترازو گردد
دامن افشان ز ریاضی که تو بیرون آیی
سرو انگشت ندامت به لب جو گردد
هست در پرده آتش رخ گلزار خلیل
می توان چید گل از یار چو بدخو گردد
هرکه شد واله و دیوانه لیلی نگهان
در نظر موج سرابش رم آهو گردد
سر مویی به دل خلق گرانی مپسند
که ترازوی مکافات به یک مو گردد
ماند در صفحه رخسار تو صائب حیران
طوطی از آینه هرچند سخنگو گردد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
منحرف از نگه آن قبله ابرو گردد
این ترازوی سبکروح به یک مو گردد
هوش مصنوعی: اگر نگاهم از آن چهره زیبای معشوق منحرف شود، این دل بیوزن و سبک، به اندازه یک مو هم نمیتواند متعادل بماند.
بی سخن می برد از هوش نظربازان را
آه ازان روز که آن چشم سخنگو گردد
هوش مصنوعی: نگاه عاشقانه و خیرهکننده، بینیاز از کلام، به شدت تأثیرگذار است و آدمیان را به حیرت میبرد؛ اما روزی خواهد آمد که آن چشم جادویی دیگر سکوت نخواهد کرد و سخن خواهد گفت.
سرو را فاخته از طوق به زنجیر کشد
هر کجا جلوه گر آن قامت دلجو گردد
هوش مصنوعی: هر جا که زیبایی و جذابیت آن قامت دلانگیز ظاهر شود، فاخته (پرندهای زیبا) سرو را از طوق و زنجیر آزاد میکند.
خاطر جمع بود در گره دلتنگی
گل نشکفته محال است که بی بو گردد
هوش مصنوعی: وقتی دل انسان دلتنگ است، نمیتواند گلهای ناشکفتهاش بوی خوشی داشته باشد. یعنی در حالتی که عواطف و احساسات منفی وجود داشته باشد، زیبایی و لذتهای زندگی نیز تحت تأثیر قرار میگیرند.
راز پنهان فلک ابجد طفلانه اوست
هرکه را جام جم از کاسه زانو گردد
هوش مصنوعی: راز نهفته در آسمانها برای افرادی است که به دنیای واقعی با چشمان کودکانه و کنجکاو نگاه میکنند. هر کسی که به عمق زندگی نگاهی مدیریتی و هماهنگ با طبیعت داشته باشد، به رازهای بزرگ دست پیدا خواهد کرد.
پله عشرتش از قاف گرانسنگ ترست
در دل هرکه خدنگ تو ترازو گردد
هوش مصنوعی: عشرت و شادی او از قاف که در حقیقت سنگین و باارزش است، بالاتر است؛ زیرا در دل هر کسی که تیر تو به هدف بنشیند، این احساس برابری و سنجش را ایجاد میکند.
دامن افشان ز ریاضی که تو بیرون آیی
سرو انگشت ندامت به لب جو گردد
هوش مصنوعی: از ریاضیات عبور کن و بیرون بیا، تا آنجا که از دل ندامت بتوانی با انگشت اشاره به سرو زیبایی دستی بر آورده و لب خویش را به جو زنده کنی.
هست در پرده آتش رخ گلزار خلیل
می توان چید گل از یار چو بدخو گردد
هوش مصنوعی: در پس آتش، چهره زیبای گلزار خلیل وجود دارد. اگر محبوب بدرفتار شود، میتوان از او گل چید.
هرکه شد واله و دیوانه لیلی نگهان
در نظر موج سرابش رم آهو گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که به شدت مجذوب و دیوانه لیلی شود، ناگهان در دیدش، تصویرش همچون موجی از سراب ظاهر میشود و او را به فرار میاندازد.
سر مویی به دل خلق گرانی مپسند
که ترازوی مکافات به یک مو گردد
هوش مصنوعی: هرگز نخواهی توانست بر دل مردم ظلم کنی و از آن راضی باشی، زیرا عاقبت کار به گونهای است که عدالت و پاداش به اندازهای دقیق خواهد بود که کوچکترین ظلمی نیز در آن ناچیز نخواهد ماند.
ماند در صفحه رخسار تو صائب حیران
طوطی از آینه هرچند سخنگو گردد
هوش مصنوعی: صائب حیران از زیبایی چهره تو مانند طوطی است که به خاطر شگفتی خود در آینه، هرچند که سخن میگوید، اما از دیدن تو ساکت و خاموش میماند.