غزل شمارهٔ ۳۲۷۱
چون ز می صفحه رخسار تو گلگون گردد
چشم نظارگیان کاسه پر خون گردد
حسن را آینه صاف بود روشنگر
چه عجب لیلی اگر واله مجنون گردد؟
کرد از بوسه مرا آن لب نوخط معمور
روزی از پاس نمک داشتن افزون گردد
هرکه دیوانه شد، از پند نگردد عاقل
خون چو شد مشک، محال است دگر خون گردد
خط لب لعل ترا توبه ز خونخواری داد
دل عاشق به چه امید دگر خون گردد؟
نیست از گرد گنه رحمت یزدان را باک
بحر از سیل محال است دگرگون گردد
فیض حق در دل آلوده نگردد نازل
خم چو بی باده شود جای فلاطون گردد
نرسد دام تهی چشم به گرد عنقا
چون کسی باخبر از عالم بیچون گردد؟
چاره غفلت سرشار بود بیداری
کاین سپه زود پریشان ز شبیخون گردد
غوطه در خون زده از حسرت شیرین، چه عجب
دوش فرهاد اگر مسند گلگون گردد
گر چنین خواجه به سیم و زر خود تکیه کند
زود همصحبت و همخانه قارون گردد
حسن صائب ز هوادار کند نشو و نما
سرو در زیر پر فاخته موزون گردد
غزل شمارهٔ ۳۲۷۰: نفس سرکش چه خیال است به فرمان گردد؟غزل شمارهٔ ۳۲۷۲: گر چنین خون دل ازان طره مشکین گردد
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون ز می صفحه رخسار تو گلگون گردد
چشم نظارگیان کاسه پر خون گردد
هوش مصنوعی: وقتی که رنگ چهرهات از شراب سرخ شود، کسانی که به تماشای تو نشستهاند، چشمانشان از شدت زیبایی پر از اشک و خون میگردد.
حسن را آینه صاف بود روشنگر
چه عجب لیلی اگر واله مجنون گردد؟
هوش مصنوعی: حسن از وظایف آینه است که تصویر خود را به وضوح نشان میدهد؛ چه جای تعجب است اگر لیلی به خاطر عشق مجنون شود؟
کرد از بوسه مرا آن لب نوخط معمور
روزی از پاس نمک داشتن افزون گردد
هوش مصنوعی: از بوسه آن لب زیبا و دلانگیز، روزی احساس میکنم که باید بیشتر به پاس احترام و محبت نگاه دارم.
هرکه دیوانه شد، از پند نگردد عاقل
خون چو شد مشک، محال است دگر خون گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که دیوانه شد، دیگر از نصیحت و پندگویی آدم نمیشود. وقتی که خون به رنگ مشکی درمیآید، غیرممکن است که دوباره به رنگ خونین خودش برگردد.
خط لب لعل ترا توبه ز خونخواری داد
دل عاشق به چه امید دگر خون گردد؟
هوش مصنوعی: لبهای سرخ و زیبای تو توانستهاند دل عاشق را از خونریزی و درد رهایی بخشند. حالا دل عاشق با چه امیدی دوباره به درد و خونریزی دچار شود؟
نیست از گرد گنه رحمت یزدان را باک
بحر از سیل محال است دگرگون گردد
هوش مصنوعی: خداوند از گناهانی که بندگان مرتکب میشوند، نگران نیست و مانند دریا که از سیل نمیتواند تغییر کند، رحمتش ثابت و تغییر ناپذیر است.
فیض حق در دل آلوده نگردد نازل
خم چو بی باده شود جای فلاطون گردد
هوش مصنوعی: نعمت و رحمت الهی در دلهای آلوده نازل نمیشود. زمانی که دل مانند یک ظرف خالی از شراب باشد، میتواند به جایگاه و منزلت بزرگی مثل افلاطون تبدیل شود.
نرسد دام تهی چشم به گرد عنقا
چون کسی باخبر از عالم بیچون گردد؟
هوش مصنوعی: چشمی که خالی از بینش باشد، به چیزی مانند گرد و غبار مرغی افسانهای دست نمییابد. همچنان که کسی که از حقیقت آگاه نیست، نمیتواند به دنیای بینهایت و بیشکل پی ببرد.
چاره غفلت سرشار بود بیداری
کاین سپه زود پریشان ز شبیخون گردد
هوش مصنوعی: راه نجات از بیتوجهی و خوابآلودگی این است که بیدار باشیم، زیرا این لشکر ممکن است بهسرعت در اثر حمله ناگهانی به هم بریزد.
غوطه در خون زده از حسرت شیرین، چه عجب
دوش فرهاد اگر مسند گلگون گردد
هوش مصنوعی: شخصی که به شدت احساس حسرت و اندوه دارد، در حالی که غرق در غم است، شگفتی میکند که چگونه ممکن است فرهاد دیشب در خواب، بر تختی سرخ و زیبا نشسته باشد.
گر چنین خواجه به سیم و زر خود تکیه کند
زود همصحبت و همخانه قارون گردد
هوش مصنوعی: اگر چنین فردی بر ثروت و دارایی خود تکیه کند، به سرعت همسایه و هم صحبت قارون خواهد شد.
حسن صائب ز هوادار کند نشو و نما
سرو در زیر پر فاخته موزون گردد
هوش مصنوعی: حسن صائب به خاطر حمایت و طرفداری، به مانند سروی که در زیر پرندهای خوشنواز رشد میکند، رشد و شکوفایی پیدا میکند.