گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۶۷

چشم شوخ تو چو بر همزن مژگان گردد
دو جهان فتنه به هم دست و گریبان گردد
در غبار دل ما آه عبث پیچیده است
این نه ابری است که از باد پریشان گردد
حیرت وصل زبان بند لب گفتارست
طوطی آن به که جدا از شکرستان گردد
بی حجاب تن خاکی نرسد جان به کمال
پسته بی پوست محال است که خندان گردد
داغ محرومی اگر آب کند سایل را
به ازان است که شرمنده احسان گردد
از کفن جامه احرام سرانجام دهد
هرکه را درد طلب سلسله جنبان گردد
عشق هر روز شد از روز دگر مشکلتر
نیست در طالع این کار که آسان گردد
هرکه چون آبله در حلقه آهل نظرست
هر قدم گرد سر خار مغیلان گردد
در پریخانه دل نیست قرارش صائب
طفل اشکی که بدآموز به دامان گردد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم شوخ تو چو بر همزن مژگان گردد
دو جهان فتنه به هم دست و گریبان گردد
هوش مصنوعی: زمانی که مژه‌های لطیف چشمان تو به هم بیفتند، در آن لحظه دو جهان در آشفتگی و درگیری می‌افتند.
در غبار دل ما آه عبث پیچیده است
این نه ابری است که از باد پریشان گردد
هوش مصنوعی: در دل ما، احساساتی عمیق و بی‌فایده وجود دارد که شبیه ابری نیست که به خاطر باد پراکنده شود.
حیرت وصل زبان بند لب گفتارست
طوطی آن به که جدا از شکرستان گردد
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که شگفتی ناشی از وصال، موجب سکوت و عدم توانایی در بیان احساسات می‌شود. به عبارتی دیگر، در شرایطی که ارتباط برقرار می‌شود، ممکن است فرد قادر به بیان آنچه در دل دارد نباشد. در نهایت به این نکته اشاره می‌شود که طوطی، که نماد زیبایی کلام و قدرت بیان است، بهتر است دور از دنیای شیرین و دلپذیر باشد تا همچنان درخشان و معنادار باقی بماند.
بی حجاب تن خاکی نرسد جان به کمال
پسته بی پوست محال است که خندان گردد
هوش مصنوعی: بدون پوشش و حجاب، روح آدمی به کمال نخواهد رسید. همان‌طور که پسته بدون پوست نمی‌تواند خوشبو و خوش‌طعم شود، انسان نیز بدون حفاظت و مراقبت منحصربه‌فرد خود نمی‌تواند به حالت عالی و شاداب برسد.
داغ محرومی اگر آب کند سایل را
به ازان است که شرمنده احسان گردد
هوش مصنوعی: اگر درد ناامیدی و محرومیت کسی را آزار دهد، بهتر است تا اینکه او به خاطر لطف و کمک دیگران شرمنده باشد.
از کفن جامه احرام سرانجام دهد
هرکه را درد طلب سلسله جنبان گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که در جستجوی حقیقی و عمیق باشد، در نهایت از دنیای مادی و ظاهری آزاد شده و به مرحله‌ای روحانی و معنوی دست می‌یابد.
عشق هر روز شد از روز دگر مشکلتر
نیست در طالع این کار که آسان گردد
هوش مصنوعی: عشق هر روز سخت‌تر می‌شود و به نظر نمی‌رسد که روزی این مسئله آسان شود.
هرکه چون آبله در حلقه آهل نظرست
هر قدم گرد سر خار مغیلان گردد
هوش مصنوعی: هر کسی که مانند آبله در میان جمع‌های دنیا قرار بگیرد، هر قدمی که بردارد، به چیزی زشت و آزاردهنده مثل خار مغیلان دچار خواهد شد.
در پریخانه دل نیست قرارش صائب
طفل اشکی که بدآموز به دامان گردد
هوش مصنوعی: در دل پریشان او آرامشی نیست، همچون کودکی که قطره اشکی بر دامن مادرش می‌ریزد و درسی ناپسند برمی‌آموزد.