گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۴۹

هرکجا پرتو جانانه ما می افتد
برق در خرمن پروانه ما می افتد
از تن غرقه به خون کان بدخشان شده ایم
سنگ اطفال به دیوانه ما می افتد
می توان زود دل از خانه ویران برداشت
قدم سیل به ویرانه ما می افتد
این چه آهوست کز اندیشه صیادی او
رعشه بر پنجه شیرانه ما می افتد
از دبستان ره کاشانه خود هر طفلی
می گذارد، پی دیوانه ما می افتد
می کند کار نمک با جگر زخمی ما
ماهتابی که به غمخانه ما می افتد
خاکبازی همه را برده چو طفلان از راه
که به فکر دل ویرانه ما می افتد؟
نیست ممکن که به خرمن نرساند خود را
در دل سنگ اگر دانه ما می افتد
در دیاری که بود کعبه برابر با خاک
که به تعمیر صنمخانه ما می افتد؟
می پرد روزنه را دیده امید امروز
تا که را راه به کاشانه ما می افتد
نیست ممکن که قیامت به خود آید صائب
هرکه را راه به میخانه ما می افتد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هرکجا پرتو جانانه ما می افتد
برق در خرمن پروانه ما می افتد
هوش مصنوعی: هرجا که نور عشق و جذابیت ما می‌تابد، زیبایی و شگفتی در دل پروانه‌ها نمایان می‌شود.
از تن غرقه به خون کان بدخشان شده ایم
سنگ اطفال به دیوانه ما می افتد
هوش مصنوعی: ما در شرایطی سخت و آزاردهنده قرار داریم، به‌گونه‌ای که حالت تنهایی و درد ما به حدی است که حتی سنگ‌های کوچک نیز به حال‌مان افسوس می‌خورند.
می توان زود دل از خانه ویران برداشت
قدم سیل به ویرانه ما می افتد
هوش مصنوعی: می‌توان به آسانی از دلخوشی‌ها و یادگارهای یک زندگی خراب شده دل کند، چرا که مشکلات و بحران‌ها به زودی به سراغ ما می‌آیند.
این چه آهوست کز اندیشه صیادی او
رعشه بر پنجه شیرانه ما می افتد
هوش مصنوعی: این چه موجودی است که به خاطر فکر کردن به شکاری که در انتظارش است، باعث لرزش و ترس در ما می‌شود، همان‌طور که در پنجه یک شیر می‌افتد؟
از دبستان ره کاشانه خود هر طفلی
می گذارد، پی دیوانه ما می افتد
هوش مصنوعی: هر کودکی از مدرسه به خانه‌اش می‌رود، اما تنها ما هستیم که به دنبال دیوانگی و جنون عشق می‌افتیم.
می کند کار نمک با جگر زخمی ما
ماهتابی که به غمخانه ما می افتد
هوش مصنوعی: ماهتابی که به خانه غم ما می‌تابد، مانند نمک بر زخم جگر ما عمل می‌کند.
خاکبازی همه را برده چو طفلان از راه
که به فکر دل ویرانه ما می افتد؟
هوش مصنوعی: همه ما مثل بچه‌ها در بازی و سرگرمی غرق شده‌ایم و این در حالی است که هیچ‌کدام به وضعیت قلب آشفته و ویران ما توجه نمی‌کنیم.
نیست ممکن که به خرمن نرساند خود را
در دل سنگ اگر دانه ما می افتد
هوش مصنوعی: نمی‌توان انتظار داشت که دانه‌ای در دل سنگ رشد کند و به خرمن برسد. اگر دانه در زمین مناسب نیفتد، امکان شکوفایی و باروری‌اش وجود ندارد.
در دیاری که بود کعبه برابر با خاک
که به تعمیر صنمخانه ما می افتد؟
هوش مصنوعی: در جایی که کعبه در برابر خاک قرار دارد، آیا برای تعمیر و نگهداری معبد ما، اهمیت قائل می‌شود؟
می پرد روزنه را دیده امید امروز
تا که را راه به کاشانه ما می افتد
هوش مصنوعی: چشم امید امروز به روزنه‌ای می‌پرد که ببینیم کدام راه به خانه ما می‌رسد.
نیست ممکن که قیامت به خود آید صائب
هرکه را راه به میخانه ما می افتد
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که روز قیامت هرگز نمی‌تواند فرا برسد. هر کسی که به میخانه ما راه پیدا کند، نشان‌دهنده‌ی آینده‌ای دیگر و دور از این دنیا است.