گنجور

غزل شمارهٔ ۳۲۱۱

ز مغز من به صهبا خشکی غم برنمی آید
رسانم گر به آب این خاک را، نم برنمی آید
به خون نتوان ز روی تیغ شستن جوهر خط را
به زور باده از دل ریشه غم برنمی آید
عبث از خواری اخوان شکایت می کند یوسف
عزیز مصر گردیدن ازین کم برنمی آید
مگر چون خار و خس در دامن تسلیم آویزد
وگرنه موج ازین دریا مسلم برنمی آید
نمی آید ز دل بی عشق بیرون قطره اشکی
ز گلشن بی کمند مهر شبنم برنمی آید
عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید
به دست راست، نقش چپ زخاتم برنمی آید
ازان مغلوب می گردی که بر خود نیستی غالب
اگر با خود برآیی با تو عالم برنمی آید
اگر نه سرمه دارد در گلو صائب زآه ما
چه پیش آمد که از صبح جزا دم برنمی آید؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز مغز من به صهبا خشکی غم برنمی آید
رسانم گر به آب این خاک را، نم برنمی آید
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در دل من وجود دارد، از عمق وجودم سرچشمه می‌گیرد و نمی‌توانم آن را با چیزی از بین ببرم. حتی اگر بخواهم این خشکی و درد را با آب و زندگی جدیدی سیراب کنم، باز هم دردی از آن کاسته نمی‌شود.
به خون نتوان ز روی تیغ شستن جوهر خط را
به زور باده از دل ریشه غم برنمی آید
هوش مصنوعی: شستن جوهر خط از روی تیغ با خون ممکن نیست و به زور نوشیدن شراب نیز نمی‌توان غم را از دل ریشه‌کن کرد.
عبث از خواری اخوان شکایت می کند یوسف
عزیز مصر گردیدن ازین کم برنمی آید
هوش مصنوعی: در اینجا، یوسف به خاطر حسادت و رفتار بد برادرانش ناراحتی خود را ابراز می‌کند، اما با این حال متوجه است که این مشکلات و ناکامی‌ها نمی‌تواند بر ارزش او تاثیر بگذارد و او به مقام بالایی خواهد رسید.
مگر چون خار و خس در دامن تسلیم آویزد
وگرنه موج ازین دریا مسلم برنمی آید
هوش مصنوعی: تنها در صورتی که انسان مانند خار و گیاهان ناچیز، تسلیم و مطیع باشد می‌تواند از این دریا بهره‌مند شود، وگرنه از این دریا چیزی که متعلق به انسان باشد، به دست نخواهد آورد.
نمی آید ز دل بی عشق بیرون قطره اشکی
ز گلشن بی کمند مهر شبنم برنمی آید
هوش مصنوعی: عشق باعث می‌شود انسان از دلش بدون اشک بیرون نیاید و مانند شبنمی که از گلستان بدون محبت نمی‌ریزد، احساسات واقعی نیز بدون عشق نمی‌تراود.
عیار بدگهر از صحبت نیکان نیفزاید
به دست راست، نقش چپ زخاتم برنمی آید
هوش مصنوعی: کسی که پاک و باارزش نیست، از همراهی خوبان بهره‌مند نمی‌شود و نمی‌تواند آثار نیکوی آنان را به دست آورد.
ازان مغلوب می گردی که بر خود نیستی غالب
اگر با خود برآیی با تو عالم برنمی آید
هوش مصنوعی: وقتی بر خودت تسلط نداری، زندگیت تحت تأثیر عوامل خارجی قرار می‌گیرد و مغلوب آن ها می‌شوی. اما اگر بتوانی بر خودت مسلط شوی و با خودت در صلح باشی، دیگران نمی‌توانند بر تو تسلط یابند و تو را تحت تأثیر قرار دهند.
اگر نه سرمه دارد در گلو صائب زآه ما
چه پیش آمد که از صبح جزا دم برنمی آید؟
هوش مصنوعی: اگر صحبت از سرمه‌ای در گلو باشد، نشان می‌دهد که اگر دلیلی برای دل‌تنگی یا غم وجود ندارد، پس چرا از دست‌کشیدن از ناراحتی و رنج، هیچ صدایی از ما نمی‌آید و همچنان ساکتیم؟