غزل شمارهٔ ۳۱۹۵
غم عالم به دل از دیده خونبار میآید
به این گلشن خزان از رخنه دیوار میآید
تسلی در دل آزرده عاشق نمیباشد
ازین ویرانه دایم ناله بیمار میآید
به سختیهای دوران صبر کن ای تشنه راحت
که آب گریه شادی ازین کهسار میآید
فشاند آستین بینیازی چون غنای حق
چه از گفتار میخیزد؟ چه از کردار میآید؟
پس از مردن به من شد مهربان جانان، ندانستم
ز خواب مرگ کار دولت بیدار میآید
چراغ گل ز بیتابی به شمع صبح میماند
کدامین سنگدل یارب به این گلزار میآید؟
در آن وادی که قطع ره به همت میتوان کردن
ز پای خفته کار تیغ لنگردار میآید
ز حبس پیله، کرم پیله هم آزاد میگردد
اگر زاهد برون از پرده پندار میآید
اگر در دل نباشد غصه دوران گره صائب
سخن یکدست میخیزد، نفس هموار میآید
غزل شمارهٔ ۳۱۹۴: به گوشم ناله اغیار دردآلود می آیدغزل شمارهٔ ۳۱۹۶: دل از مژگان خوابآلود در زنهار میآید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غم عالم به دل از دیده خونبار میآید
به این گلشن خزان از رخنه دیوار میآید
هوش مصنوعی: غم و اندوه دنیا به دل انسان میرسد و این احساس دردناک مانند اشکهای خونین از چشمان او میریزد. در این محیط زیبا و پررنگ و لعاب، حال و هوای خزانی به وجود آمده که از طریق شکافهای دیوارها خود را نشان میدهد.
تسلی در دل آزرده عاشق نمیباشد
ازین ویرانه دایم ناله بیمار میآید
هوش مصنوعی: تسلی و آرامش در دل عاشق رنجیده وجود ندارد و از این خرابه، همواره صدای ناله و درد بیمار به گوش میرسد.
به سختیهای دوران صبر کن ای تشنه راحت
که آب گریه شادی ازین کهسار میآید
هوش مصنوعی: ای فردی که دنبال آرامش هستی، در برابر مشکلات و سختیهای زندگی صبر کن، چون به زودی شادی و خوشحالی به سراغت خواهد آمد و میتوانی از چشمه زندگی لذت ببری.
فشاند آستین بینیازی چون غنای حق
چه از گفتار میخیزد؟ چه از کردار میآید؟
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که وقتی کسی با آستین پر از بینیازی و غنا میتواند به دیگران کمک کند، آیا این توانایی از سخن و گفتار او ناشی میشود یا از عمل و کردار او سرچشمه میگیرد؟
پس از مردن به من شد مهربان جانان، ندانستم
ز خواب مرگ کار دولت بیدار میآید
هوش مصنوعی: پس از اینکه جانم را از دست دادم، محبوبم با من مهربان شد. نمیدانستم که خواب مرگ چگونه به خیر و خوشیهای زندگی میانجامد.
چراغ گل ز بیتابی به شمع صبح میماند
کدامین سنگدل یارب به این گلزار میآید؟
هوش مصنوعی: چراغ گل به خاطر ناآرامی و بیقراریاش شبیه شمعی است که در صبح به روشنایی مبدل میشود. اما کدامیک از سنگدلها، ای کاش، به این باغ و گلها سر میزند؟
در آن وادی که قطع ره به همت میتوان کردن
ز پای خفته کار تیغ لنگردار میآید
هوش مصنوعی: در آن مسیری که با تلاش و اراده میتوان به موفقیت دست یافت، حتی کارهای دشوار نیز با توجه و صبر قابل انجام است.
ز حبس پیله، کرم پیله هم آزاد میگردد
اگر زاهد برون از پرده پندار میآید
هوش مصنوعی: کرم پیله که در حبس و محدودیت قرار دارد، زمانی که از یکنواختی و قید و بندهایش آزاد میشود، میتواند به پرواز درآید. اگر زاهد، که به دنبال حقیقت است، از قید و بندهای ذهنی و توهماتش خارج شود، به همین ترتیب میتواند به آزادی و پیشرفت دست یابد.
اگر در دل نباشد غصه دوران گره صائب
سخن یکدست میخیزد، نفس هموار میآید
هوش مصنوعی: اگر در دل آدمی غصه و نگرانی نباشد، سخن و گفتار او به طور منظم و زیبا از زبانش جاری میشود و نفس او هم آرام و روان خواهد بود.

صائب