گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۹۲

گر از نظاره خورشید در چشم آب می‌آید
ز روی لاله‌رنگش در نظر خوناب می‌آید
در آن محفل که بی‌آتش سپند از جای برخیزد
کجا خودداری از پروانه بی‌تاب می‌آید؟
ندارد صیدی از من صیدگاه عشق لاغرتر
که از قتلم به چشم جوهر تیغ آب می‌آید
مگر شد نرم یاقوت لب او از غبار خط؟
که حرف بوسه از دل بر زبان بی‌تاب می‌آید
همانا بخت من از نارسایی‌ها برون آمد
که بی‌تکلیف در ویرانه‌ام سیلاب می‌آید
دل آگاه در پیری ز غفلت بیش می‌لرزد
که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می‌آید
چو ماهی گر برآرم پر درین دریا عجب نبود
که هر موجی به چشم وحشتم قلاب می‌آید
چنان نازک شده است از گریه کردن پرده چشمم
که آبم در نظر از پرتو مهتاب می‌آید
نباشد پرده‌پوشی تیر کج را چون کمان صائب
کجا زاهد برون از گوشه محراب می‌آید؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر از نظاره خورشید در چشم آب می‌آید
ز روی لاله‌رنگش در نظر خوناب می‌آید
هوش مصنوعی: اگر از دیدن خورشید در چشم آب تجلی می‌کند، به خاطر رنگی است که لاله دارد و در نظر من مانند خوناب به نظر می‌رسد.
در آن محفل که بی‌آتش سپند از جای برخیزد
کجا خودداری از پروانه بی‌تاب می‌آید؟
هوش مصنوعی: در جایی که آتش وجود ندارد و همه چیز سرد و بی‌روح است، چگونه می‌توان از شور و شوق و میل شدید به زیبایی و عشق چشم‌پوشی کرد؟
ندارد صیدی از من صیدگاه عشق لاغرتر
که از قتلم به چشم جوهر تیغ آب می‌آید
هوش مصنوعی: هیچ کس در کشتار عشق، لاغرتر از من نیست؛ چنان که از کشته شدن من، خونم مانند آب درخشان و شفاف به چشم می‌آید.
مگر شد نرم یاقوت لب او از غبار خط؟
که حرف بوسه از دل بر زبان بی‌تاب می‌آید
هوش مصنوعی: آیا لب یاقوتی او تا حدی نرم شده که از آثار خط بر آن، کلمات عاشقانه به‌راحتی بر زبانم می‌آید؟
همانا بخت من از نارسایی‌ها برون آمد
که بی‌تکلیف در ویرانه‌ام سیلاب می‌آید
هوش مصنوعی: بخت من از مشکلات و نارسایی‌ها عبور کرد و اکنون در حالی که در ویرانی و بلاتکلیفی به سر می‌برم، مانند سیلاب به سوی من می‌آید.
دل آگاه در پیری ز غفلت بیش می‌لرزد
که وقت صبح اکثر شبروان را خواب می‌آید
هوش مصنوعی: دل هوشمند در دوران پیری از غفلت و بی‌توجهی بیشتر دچار لرزش و اضطراب می‌شود، زیرا در زمان صبح، بیشتر کسانی که شب را بیدار بوده‌اند، هنوز خواب هستند.
چو ماهی گر برآرم پر درین دریا عجب نبود
که هر موجی به چشم وحشتم قلاب می‌آید
هوش مصنوعی: اگر من مانند ماهی از آب بیرون بیایم، چه تعجبی دارد که هر موجی در نظرم مانند قلابی که من را می‌گیرد، به نظر می‌رسد.
چنان نازک شده است از گریه کردن پرده چشمم
که آبم در نظر از پرتو مهتاب می‌آید
هوش مصنوعی: چشمم از بس که گریه کرده است، آنقدر نازک و لطیف شده که در نور مهتاب، به نظر می‌رسد که آب می‌آید.
نباشد پرده‌پوشی تیر کج را چون کمان صائب
کجا زاهد برون از گوشه محراب می‌آید؟
هوش مصنوعی: در این ابیات به این نکته اشاره می‌شود که تیر کج نمی‌تواند تحت پوشش بماند و هر چیزی که در باطن نادرست باشد، بالاخره روزی آشکار می‌شود. همچنین سوالی مطرح می‌شود که جنبه‌های ظاهری دین و زهد چه تفاوتی با حقیقت دارند و اینکه چگونه فردی زاهد می‌تواند به سادگی از گوشه‌ای دور دست به ظاهر بیاید و در دل حقیقت را نادیده بگیرد. به این ترتیب، به عمق صداقت و ظاهرگرایی در دین پرداخته می‌شود.