گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۷۸

زحیرت عاشق از نظاره اغیار گل چیند
که بلبل مست چون شد از در و دیوار گل چیند
به سیر باغ و بستان احتیاجی نیست عاشق را
که هم از کار خود فرهاد شیرین کار گل چیند
تماشای رخش در دستها نگذاشت گیرایی
مگر از حسن خود آن آتشین رخسار گل چیند
ز زخم خار بیش از گل نگارین می شود دستش
به دست رعشه دار آن کس که از گلزار گل چیند
نسیم از جوش گل از دور می بوسد زمین اینجا
تماشایی مگر از رخنه دیوار گل چیند
شود کارش چو کار کوهکن در دیده ها شیرین
زروی کارفرما هر که وقت کار گل چیند
درین عالم مرا دیوانه ای خونین جگر دارد
که بی پیمانه گردد مست و بی گلزار گل چیند
نه مجنونم که فیض خود دریغ از شهریان دارم
که از دیوانه من کوچه و بازار گل چیند
کسی کان چشم خواب آلود در مد نظر دارد
به اندک فرصتی از دولت بیدار گل چیند
خوش افتاده است از بس عشق پنهانم، نمی خواهم
که از تغییر رنگ من نگاه یار گل چیند
عجب دارم خدا بردارد این ظلم نمایان را
که بیش از چشم من، آیینه زان رخسار گل چیند
فلک را داغ دارد بی نیازیهای من صائب
چه سازد باغبان با دیده ای کز خار گل چیند؟

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زحیرت عاشق از نظاره اغیار گل چیند
که بلبل مست چون شد از در و دیوار گل چیند
هوش مصنوعی: عاشق در حیرت است از دیدن دیگران، در حالی که بلبل مست و سرخوش، از هر سو به چیدن گل مشغول است.
به سیر باغ و بستان احتیاجی نیست عاشق را
که هم از کار خود فرهاد شیرین کار گل چیند
هوش مصنوعی: عاشق به هیچ مکانی برای گشت و گذار در باغ و بستان نیاز ندارد، چرا که او با احساسات و عشق خود می‌تواند مانند فرهاد برای محبوبش، زیبایی‌ها را از دل گل‌ها بچیند.
تماشای رخش در دستها نگذاشت گیرایی
مگر از حسن خود آن آتشین رخسار گل چیند
هوش مصنوعی: نگاه کردن به زیبایی چهره‌اش در دستانم نگنجید، جز اینکه جذابیتش از زیبایی آن چهره آتشین گل‌فروش است.
ز زخم خار بیش از گل نگارین می شود دستش
به دست رعشه دار آن کس که از گلزار گل چیند
هوش مصنوعی: زخمی که خار به دست می‌زند، بیشتر از گل‌های زیبا به زیبایی آن فرد آسیب می‌زند. این نشان می‌دهد که فردی که از باغ گل‌ها گل می‌چیند، به دلیل لرزش دستش ممکن است نتیجه‌ای ناخوشایند به بار آورد.
نسیم از جوش گل از دور می بوسد زمین اینجا
تماشایی مگر از رخنه دیوار گل چیند
هوش مصنوعی: نسیم ملایمی که از کنار گل‌ها می‌گذرد، زمین را از دور می‌بوسد. اینجا منظره‌ای زیباست، شاید هم از شکاف دیوار گل‌ها را بگردد و بچیند.
شود کارش چو کار کوهکن در دیده ها شیرین
زروی کارفرما هر که وقت کار گل چیند
هوش مصنوعی: اگر کسی در کارش مانند کوه کن باشد و در چشم دیگران هم موفق و محبوب به نظر برسد، در آن صورت کارفرما از او راضی خواهد بود، همچنان که گلی چیدنی در وقت مناسب در کار خود، باعث رضایت دیگران می‌شود.
درین عالم مرا دیوانه ای خونین جگر دارد
که بی پیمانه گردد مست و بی گلزار گل چیند
هوش مصنوعی: در این دنیا کسی هست که قلبی زخمی و عاطفه‌ای عمیق دارد و به طور بی‌حد و حساب شاداب و سرمست می‌شود و از گلزار بی‌نهایت گل‌ها گل می‌چیند.
نه مجنونم که فیض خود دریغ از شهریان دارم
که از دیوانه من کوچه و بازار گل چیند
هوش مصنوعی: من نه آنقدر دیوانه‌ام که از زیبایی خود به مردم شهر بپرم، چرا که دیوانه‌ام در دل این کوچه و بازار، آن‌ها را به چیدن گل وادار می‌کند.
کسی کان چشم خواب آلود در مد نظر دارد
به اندک فرصتی از دولت بیدار گل چیند
هوش مصنوعی: کسی که با چشمانی خواب آلود به زیبایی‌ها نگاه می‌کند، در فرصت اندکی قادر است از نعمت زندگی بهره‌برداری کند و از گل‌ها بچیند.
خوش افتاده است از بس عشق پنهانم، نمی خواهم
که از تغییر رنگ من نگاه یار گل چیند
هوش مصنوعی: عشق پنهان من آنقدر تأثیر گذاشته که حالا رنگم تغییر کرده است؛ اما نمی‌خواهم محبوبم متوجه شود و به خاطر تغییر رنگ من، به من توجه خاصی کند.
عجب دارم خدا بردارد این ظلم نمایان را
که بیش از چشم من، آیینه زان رخسار گل چیند
هوش مصنوعی: عجب است که خداوند این ظلم را که به وضوح دیده می‌شود، از میان بردارد. گویی گل‌های زیبا از چهره‌ای به من می‌چینند که بیشتر از آنچه در آینه ببینم، در نظر من است.
فلک را داغ دارد بی نیازیهای من صائب
چه سازد باغبان با دیده ای کز خار گل چیند؟
هوش مصنوعی: آسمان از بی‌نیازی‌های من متاثر است، اما باغبان چه می‌تواند بکند وقتی که چشمی فقط به گل‌های خاری می‌افتد؟