گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۶۶

دل از غش صاف چون گردید در دنیا نمی ماند
چو خرمن پاک شد در دامن صحرا نمی ماند
نباشد چشم در دنبال ارواح مقدس را
زعیسی سوزنی بر جای در دنیا نمی ماند
سخن کش می کند خالی دل ارباب معنی را
زغواصان گهر در سینه دریا نمی ماند
حدیث پوچ گویان بی تأمل بر زبان آید
کف بی مغز هرگز در دل دریا نمی ماند
حذر کن چون عقاب از سایه بال هما صائب
که در یک جا دو ساعت دولت دنیا نمی ماند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل از غش صاف چون گردید در دنیا نمی ماند
چو خرمن پاک شد در دامن صحرا نمی ماند
هوش مصنوعی: وقتی دل انسانی پاک و بی‌آلایش شود، دیگر در این دنیا چیزهایی که در آن فانی هستند، باقی نمی‌مانند. مانند اینکه اگر کشتزاری از زباله‌ها و ناخالصی‌ها پاک شود، دیگر چیزی در دامن بیابان نمی‌ماند.
نباشد چشم در دنبال ارواح مقدس را
زعیسی سوزنی بر جای در دنیا نمی ماند
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که چشم و دل انسان نباید به دنبال روح‌های مقدس باشد، زیرا در دنیا هیچ چیز از این ارواح باقی نمی‌ماند و همه چیز به تدریج از بین می‌رود.
سخن کش می کند خالی دل ارباب معنی را
زغواصان گهر در سینه دریا نمی ماند
هوش مصنوعی: سخن، احساسات و افکار عمیق را از دل کسانی که معنای واقعی را درک می‌کنند، بیرون می‌آوَرَد. مانند غواصانی که در جستجوی مروارید در عمق دریا هستند و نمی‌توانند آن را در خود نگه دارند.
حدیث پوچ گویان بی تأمل بر زبان آید
کف بی مغز هرگز در دل دریا نمی ماند
هوش مصنوعی: کلام بیهوده و بی فکر به راحتی بر زبان جاری می‌شود، اما حرف‌های بی‌مغز و پوچ هرگز در عمق و اهمیت واقعی خود باقی نمی‌مانند.
حذر کن چون عقاب از سایه بال هما صائب
که در یک جا دو ساعت دولت دنیا نمی ماند
هوش مصنوعی: مواظب باش که مانند عقاب از سایه بال پرنده‌ای فرود نیایی، زیرا دنیا در یک مکان برای مدت زیادی باقی نمی‌ماند و تغییر می‌کند.