غزل شمارهٔ ۳۱۶۵
نصیب خویش هر کس یافت در دنیا نمی ماند
گهر سیراب چون گردید در دریا نمی ماند
زخودبینی برآور کشتی بی لنگر خود را
که در موج خطر آیینه از دریا نمی ماند
نمی گیرند در دل خاکساران کینه انجم
زداغ لاله جا در سینه صحرا نمی ماند
غم روزی نیفشارد دل اهل توکل را
کسی در پای خم بی نشأه صهبا نمی ماند
ترا چشم قیامت بین ندارد نور آگاهی
وگرنه شورش امروز از فردا نمی ماند
فراغت دارد از بیتابی ما چرخ سنگین دل
اثر از نقش پای مور در خارا نمی ماند
به روی عشق طاقت پرده می پوشد، نمی داند
که کوه قاف زیر شهپر عنقا نمی ماند
محبت وحشیان را آشنا رو می کند صائب
اگر مجنون به صحرا می رود تنها نمی ماند
غزل شمارهٔ ۳۱۶۴: زخون خوردن اثرهای نمایان باز می ماندغزل شمارهٔ ۳۱۶۶: دل از غش صاف چون گردید در دنیا نمی ماند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نصیب خویش هر کس یافت در دنیا نمی ماند
گهر سیراب چون گردید در دریا نمی ماند
هوش مصنوعی: هر کسی در زندگی خود به مقدار نصیبش میرسد و مانند گوهری که در دریا غوطهور میشود، وقتی سیراب و پر ارزش شد، دیگر در دنیا دوام نمیآورد.
زخودبینی برآور کشتی بی لنگر خود را
که در موج خطر آیینه از دریا نمی ماند
هوش مصنوعی: به خودپرستی و غرور توجه نکن و به سمتی برو که دست خودت را بگیری، چون در شرایط سخت، نشانهها و واقعیتها به طور واضح نخواهند ماند.
نمی گیرند در دل خاکساران کینه انجم
زداغ لاله جا در سینه صحرا نمی ماند
هوش مصنوعی: در دل خاکیان، حس انتقام و کینهای وجود ندارد، چرا که درد و رنجی که در دل طبیعت وجود دارد، در گوشههای سینه ی دشت و صحرا نمیماند.
غم روزی نیفشارد دل اهل توکل را
کسی در پای خم بی نشأه صهبا نمی ماند
هوش مصنوعی: غم و اندوه هرگز دل افرادی که به خدا توکل دارند را تحت فشار قرار نمیدهد؛ مانند کسی که در کنار یک لیوان شراب نشسته باشد و نیازی به نگرانی نداشته باشد.
ترا چشم قیامت بین ندارد نور آگاهی
وگرنه شورش امروز از فردا نمی ماند
هوش مصنوعی: چشم تو در روز قیامت توانایی دیدن حقیقت را ندارد و اگر این نور آگاهی را داشت، میفهمید که سقوط امروز دیگر فردا باقی نخواهد ماند.
فراغت دارد از بیتابی ما چرخ سنگین دل
اثر از نقش پای مور در خارا نمی ماند
هوش مصنوعی: زمان بر ما بیتوجه است و از ناآرامیهای ما بیخبر. بیتوجهی آن چرخ سنگین دل، هیچ نشانی از کوچکی، مانند رد پای یک مور در سنگ سخت، به جا نمیگذارد.
به روی عشق طاقت پرده می پوشد، نمی داند
که کوه قاف زیر شهپر عنقا نمی ماند
هوش مصنوعی: عشق باعث میشود که فرد خود را به چیزهایی پنهان کند و از واقعیتها غافل شود. او نمیداند که با این کار زمان و فرصتهای بزرگ را از دست میدهد و نمیتواند در دنیای بالاتر و زیباییها باقی بماند.
محبت وحشیان را آشنا رو می کند صائب
اگر مجنون به صحرا می رود تنها نمی ماند
هوش مصنوعی: عشق و محبت حتی در سختترین شرایط هم میتواند دلها را به هم نزدیک کند. مانند مجنونی که در بیابان wander میکند، او هرگز احساس تنهایی نمیکند، چرا که محبت میتواند ارتباطات عمیق و دوستانهای ایجاد کند.