غزل شمارهٔ ۳۱۵۹
زگرمی خون من جوهر به تیغ او بسوزاند
فروغ لاله من آب را در جو بسوزاند
دل آن طالع کجا دارد کز آن رخسار گل چیند؟
مگر دلهای شب داغی به یاد او بسوزاند
میسر نیست از دنیا گذشتن هر سبکرو را
که این صحرا نفس در سینه آهو بسوزاند
به تیغ خویش رحمی کن نداری رحم اگر برمن
که جوهر را زگرمی خون من چون مو بسوزاند
به داغ ناامیدی خرمن خورشید می سوزد
کجا مشت خس و خار مرا آن رو بسوزاند؟
نگردد آب از سنگین دلی در حلقه چشمش
دو عالم را اگر برق نگاه او بسوزاند
پس از مردن به خاک من گل افشاندن به آن ماند
که با صندل عزیز خویش را هندو بسوزاند
زدود عنبرینش بوی ریحان بهشت آید
سپندی را که صائب آتش آن رو بسوزاند
غزل شمارهٔ ۳۱۵۸: زنقش آرزو دل پاک گردیدن نمی داندغزل شمارهٔ ۳۱۶۰: اگر ته جرعه خود یار بر خاک من افشاند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زگرمی خون من جوهر به تیغ او بسوزاند
فروغ لاله من آب را در جو بسوزاند
هوش مصنوعی: حرارت خون من آنقدر زیاد است که تیغ او را میسوزاند و روشنی گل سرخ من نیز توانسته آب را در جوهرش بسوزاند.
دل آن طالع کجا دارد کز آن رخسار گل چیند؟
مگر دلهای شب داغی به یاد او بسوزاند
هوش مصنوعی: دل آن چهره زیبا کجا میتواند آرامش داشته باشد که از آن صورت چون گل، دلباخته و دلبری کند؟ مگر آن دلهایی که در شب به یاد او سوختهاند، ناراحتی و داغی ندارند؟
میسر نیست از دنیا گذشتن هر سبکرو را
که این صحرا نفس در سینه آهو بسوزاند
هوش مصنوعی: گذشتن از دنیا برای هر کسی آسان نیست زیرا این دنیا مثل دشتی است که میتواند حتی روح آهو را نیز بسوزاند.
به تیغ خویش رحمی کن نداری رحم اگر برمن
که جوهر را زگرمی خون من چون مو بسوزاند
هوش مصنوعی: با شمشیر خود رحم کن، اگر بر من رحم نداری، زیرا حرارت خون من میتواند جوهر را مانند مو بسوزاند.
به داغ ناامیدی خرمن خورشید می سوزد
کجا مشت خس و خار مرا آن رو بسوزاند؟
هوش مصنوعی: در سایه ناامیدی، نور و گرمای خورشید از بین میرود، اما آیا چقدر میتواند خار و خس کوچک آسیب برساند؟
نگردد آب از سنگین دلی در حلقه چشمش
دو عالم را اگر برق نگاه او بسوزاند
هوش مصنوعی: آب به خاطر سنگینی دل کسی برنگردد، حتی اگر نگاه او چنان قدرتی داشته باشد که دو جهان را بسوزاند.
پس از مردن به خاک من گل افشاندن به آن ماند
که با صندل عزیز خویش را هندو بسوزاند
هوش مصنوعی: پس از مرگ من، اگر بر روی خاکم گل بریزند، مانند این است که هندی، عطر خود را به آتش بسوزاند.
زدود عنبرینش بوی ریحان بهشت آید
سپندی را که صائب آتش آن رو بسوزاند
هوش مصنوعی: بوی خوش عطر او مانند بوی گلهای بهشتی است و آن چوبی که بوی خوشی دارد، آتش آن به قدری قوی است که همه چیز را میسوزاند.