گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۶۰

اگر ته جرعه خود یار بر خاک من افشاند
غبار من ز استغنا به گوهر دامن افشاند
مگر بیطاقتیها بال پروازم شود، ورنه
که را دارم که مشت خار من در گلخن افشاند؟
دماغ گل پریشانتر شود از ناله بلبل
عبیر زلف او را گر صبا بر گلشن افشاند
کسی از رشته سر درگم من آگهی دارد
که شب از خار خار دل به بستر سوزن افشاند
به افشاندن غبار من نرفت از دامن پاکش
گهر گرد یتیمی را چسان از دامن افشاند؟
اسیر عشق را از عشق آزادی نمی باشد
چه امکان دارد ا خود برگ نخل ایمن افشاند؟
زهی خجلت زلیخا را که یوسف در حریم او
غبار دیده یعقوب بر پیراهن افشاند
زسودا خشک شد خون در رگ من آنچنان صائب
که موج نبض من در راه عیسی سوزن افشاند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر ته جرعه خود یار بر خاک من افشاند
غبار من ز استغنا به گوهر دامن افشاند
هوش مصنوعی: اگر عزیزم جرعه‌ای از نوشیدنی‌اش را بر زمین من بریزد، من از فرط بی‌نیازی، گوهرها و ارزش‌هایم را به دامن او می‌افشانم.
مگر بیطاقتیها بال پروازم شود، ورنه
که را دارم که مشت خار من در گلخن افشاند؟
هوش مصنوعی: آیا می‌تواند ناامیدی‌ها و بی‌تابی‌ها باعث پرواز من شوند؟ اگر نه، چه کسی را دارم که دردهایم را در کوره مشکلات بپاشد؟
دماغ گل پریشانتر شود از ناله بلبل
عبیر زلف او را گر صبا بر گلشن افشاند
هوش مصنوعی: وقتی بلبل از غم دلش ناله می‌کند، بوی زلف پریشان معشوق در فضای گلستان بیشتر می‌شود و این باعث می‌شود که عطر و بوی گل‌ها جذاب‌تر شود.
کسی از رشته سر درگم من آگهی دارد
که شب از خار خار دل به بستر سوزن افشاند
هوش مصنوعی: کسی از پیچیده شدن احوال من خبر دارد که شب دل پر از درد را به خواب نمی‌برد و به سراغ سوزن می‌رود.
به افشاندن غبار من نرفت از دامن پاکش
گهر گرد یتیمی را چسان از دامن افشاند؟
هوش مصنوعی: غبار من به دامن او نچسبید، پس چگونه می‌تواند یتیمی را از دامن خود دور کند؟
اسیر عشق را از عشق آزادی نمی باشد
چه امکان دارد ا خود برگ نخل ایمن افشاند؟
هوش مصنوعی: کسی که در دام عشق گرفتار شده، هرگز نمی‌تواند از آن رهایی یابد. چگونه ممکن است درخت نخیلی که خود را تحت فشار دارد، برگ‌هایش را به راحتی و بدون زحمت بیندازد؟
زهی خجلت زلیخا را که یوسف در حریم او
غبار دیده یعقوب بر پیراهن افشاند
هوش مصنوعی: زلیخا چقدر شرمنده است که یوسف در جایی که او حضور دارد، غبار دیدن یعقوب را بر روی لباس خود پاشیده است.
زسودا خشک شد خون در رگ من آنچنان صائب
که موج نبض من در راه عیسی سوزن افشاند
هوش مصنوعی: چنان تحت تاثیر عشق قرار گرفتم که خون در رگ‌هایم خشک شد. به‌گونه‌ای که ضربان قلبم مثل زندگی عیسی به شدت احساس می‌شود.