غزل شمارهٔ ۳۱۴۸
دل شیرین نمی گردد به سیل از جای خود، ورنه
زکوه بیستون تردستی من سنگ گرداند
هوس را عشق می سازد دل سوزان من صائب
خس و خاشاک را این شعله زرین چنگ گرداند
نه از رحم است اگر رخسار جانان رنگ گرداند
که از نیرنگ هر ساعت لباس جنگ گرداند
مده راه شکایت خاطر آزرده ما را
کز این سیل غبارآلود دریا رنگ گرداند
ره خوابیده در دامان این صحرا نمی ماند
مرا گر کاروانسالار پیشاهنگ گرداند
غم عقبی به فارغبالی من برنمی آید
چه حد دارد غم دنیا مرا دلتنگ گرداند؟
اگرچه آب گردیدم چو شبنم چشم آن دارم
که بیرنگی مرا با خار و گل یکرنگ گرداند
غزل شمارهٔ ۳۱۴۷: نه آن مرغم که گرد عالمم پرواز گرداندغزل شمارهٔ ۳۱۴۹: نه هر پیمانه ای از حال خود ما را بگرداند
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل شیرین نمی گردد به سیل از جای خود، ورنه
زکوه بیستون تردستی من سنگ گرداند
هوش مصنوعی: دل آدم با هیچ طوفانی نمیتواند به آرامش برسد، اگرچه من میتوانم با مهارت از کوه بیستون سنگهایی را به حرکت درآورم.
هوس را عشق می سازد دل سوزان من صائب
خس و خاشاک را این شعله زرین چنگ گرداند
هوش مصنوعی: عشق میتواند هوس را به وجود بیاورد و دل من را میسوزاند. صائب، این شعلهی طلایی همچون چنگ چوبی قادر است چیزهای بیارزش و بیفایده را به خود جذب کند.
نه از رحم است اگر رخسار جانان رنگ گرداند
که از نیرنگ هر ساعت لباس جنگ گرداند
هوش مصنوعی: اگر چهره محبوب رنگش را تغییر دهد، این نشان از رحم و محبت نیست، بلکه به مانند نیرنگی است که هر لحظه لباس جنگ را به تن میکند.
مده راه شکایت خاطر آزرده ما را
کز این سیل غبارآلود دریا رنگ گرداند
هوش مصنوعی: درخواست نکن که ما از دل آزرده و ناراحت خود شکایت کنیم، زیرا این دریا با گل و لایش ممکن است رنگ و حالت ما را تغییر دهد.
ره خوابیده در دامان این صحرا نمی ماند
مرا گر کاروانسالار پیشاهنگ گرداند
هوش مصنوعی: من در این بیابان نمیتوانم بمانم، حتی اگر رهبر کاروان به جلو برود و راه را نشان دهد.
غم عقبی به فارغبالی من برنمی آید
چه حد دارد غم دنیا مرا دلتنگ گرداند؟
هوش مصنوعی: غم و نگرانی برای آینده نتواند به من لطمه بزند، زیرا غم و اندوه دنیوی به اندازهای مرا ناراحت کرده که نمیتوانم بیشتر از این تحمل کنم.
اگرچه آب گردیدم چو شبنم چشم آن دارم
که بیرنگی مرا با خار و گل یکرنگ گرداند
هوش مصنوعی: هرچند که مانند شبنم نازک و زلال شدم، اما آرزو دارم که بی رنگی من باعث شود تا در کنار خار و گل به یکسان دیده شوم.