گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۴۶

چنین ساقی اگر دور شراب ناب گرداند
بساط خاک را در یک نفس گرداب گرداند
از ان هر لحظه باشد جانبی روی نیاز من
که در هر جنبشی ابروی او محراب گرداند
به اندک روزگاری رشته عمرش گره گردد
اسیری را که آن تاب کمر بیتاب گرداند
مکن ای سنگدل از قتلم اظهار پشیمانی
چه لازم رخت خون آلود خود قصاب گرداند؟
مگر فکر شبیخون دارد آن غارتگر دلها؟
که چون پیکان دلم در سینه جای خواب گرداند
شود چون روبرو با عکس در آیینه، حیرانم؟
گل رویی که رنگ از پرتو مهتاب گرداند
به چشم اشکبار من چه خواهد کرد حیرانم
که آتش را به چشم آن روی تابان آب گرداند
حریم وصل را باشد زحیرانی نظر بندی
که ماهی را به دریا تشنگی قلاب گرداند
ندارد ناخوشی وضع جهان در چشم بیدردان
که غفلت بستر پرخار را سنجاب گرداند
نبیند در جهان آسودگی از ظلم خود ظالم
که پیکان در بدن پیوسته جای خواب گرداند
دل خوش مشرب آسوده است از گرد کدورتها
که ممکن نیست دریا روی از سیلاب گرداند
زروی گرم شیرین پرتوی گر کوهکن یابد
زبرق تیشه کوه بیستون را آب گرداند
زناکامی توان بر کامها فیروز شد صائب
که چون تبخال دل را تشنگی سیراب گرداند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین ساقی اگر دور شراب ناب گرداند
بساط خاک را در یک نفس گرداب گرداند
هوش مصنوعی: اگر چنین ساقی شراب ناب را به دور بچرخاند، در یک لحظه می‌تواند تمام دنیا را تحت تأثیر قرار دهد و مانند گردابی همه چیز را در خود ببلعد.
از ان هر لحظه باشد جانبی روی نیاز من
که در هر جنبشی ابروی او محراب گرداند
هوش مصنوعی: در هر لحظه که رو به نیاز من باشد، ابروی او همچون محرابی است که در هر حرکتی تجلی می‌یابد.
به اندک روزگاری رشته عمرش گره گردد
اسیری را که آن تاب کمر بیتاب گرداند
هوش مصنوعی: بسیار زود است که زندگی یک شخص به پایان می‌رسد، حتی اگر او در ابتدا دل و جانش را برای تحمل مشکلات به کار گرفته باشد.
مکن ای سنگدل از قتلم اظهار پشیمانی
چه لازم رخت خون آلود خود قصاب گرداند؟
هوش مصنوعی: ای سنگدل، از کشتن من پشیمان نباش؛ چون نیاز نیست که خونین‌لباس خود را بخواهی پاک کنی، چرا که تو به اندازه‌ای در قتل من مقصر هستی که هیچ نیازی به اظهار ندامت نیست.
مگر فکر شبیخون دارد آن غارتگر دلها؟
که چون پیکان دلم در سینه جای خواب گرداند
هوش مصنوعی: آیا آن کسی که دل‌ها را می‌دزدد، فکر حمله و هجوم به احساسات دیگران را دارد؟ چون وقتی که تیر عشق به دلم اصابت کرد، دیگر در سینه‌ام آرامش پیدا نمی‌کنم.
شود چون روبرو با عکس در آیینه، حیرانم؟
گل رویی که رنگ از پرتو مهتاب گرداند
هوش مصنوعی: زمانی که به تصویر خود در آینه نگاه می‌کنم، به شدت حیران می‌شوم. چهره‌ای که زیبایی‌اش به اندازه‌ای است که نور ماه می‌تواند رنگش را تغییر دهد.
به چشم اشکبار من چه خواهد کرد حیرانم
که آتش را به چشم آن روی تابان آب گرداند
هوش مصنوعی: چشمان پر از اشک من چه تاثیری خواهد داشت؟ من در شگفتم که چگونه آتش در چشمان آن چهره درخشان می‌تواند به آب تبدیل شود.
حریم وصل را باشد زحیرانی نظر بندی
که ماهی را به دریا تشنگی قلاب گرداند
هوش مصنوعی: در این شعر به شما یادآوری می‌شود که برای رسیدن به عشق و وصل، باید از نگرانی‌ها و تردیدها عبور کرد. همان‌طور که قلابی که به دریا می‌اندازند، می‌تواند ماهی را به دام بیندازد، نیاز به اراده و شجاعت برای رسیدن به هدف احساس می‌شود. در واقع، عشق و ارتباط عمیق نیازمند از خودگذشتگی و تلاش است.
ندارد ناخوشی وضع جهان در چشم بیدردان
که غفلت بستر پرخار را سنجاب گرداند
هوش مصنوعی: کسانی که درد و رنج را حس نمی‌کنند، وضعیت بد جهان را نمی‌بینند. غفلت باعث می‌شود که سنجاب، در بستر پر از خار نگران نباشد.
نبیند در جهان آسودگی از ظلم خود ظالم
که پیکان در بدن پیوسته جای خواب گرداند
هوش مصنوعی: کسی که ظالم است و دست به ظلم می‌زند، هرگز آسایش و آرامش را در زندگی نخواهد یافت، زیرا عذاب وجدان و پیامدهای بد کارهایش همچون یک پیکان در بدنش خواهد بود و او را از خواب راحت بازخواهد داشت.
دل خوش مشرب آسوده است از گرد کدورتها
که ممکن نیست دریا روی از سیلاب گرداند
هوش مصنوعی: دل شاد و بی‌اختطار از غم و کدورت‌هاست، چون غیر ممکن است که دریا سیلاب را از خود دور کند.
زروی گرم شیرین پرتوی گر کوهکن یابد
زبرق تیشه کوه بیستون را آب گرداند
هوش مصنوعی: اگر شخصی با عشق و علاقه به کار سخت بپردازد و تلاش کند، می‌تواند دستاوردهای بزرگی داشته باشد و مشکلات بزرگ را حل کند، همانطور که آب می‌تواند سنگ‌های سخت را فرسوده کند.
زناکامی توان بر کامها فیروز شد صائب
که چون تبخال دل را تشنگی سیراب گرداند
هوش مصنوعی: از ناکامی‌ها می‌توان بر خواسته‌ها پیروز شد، زیرا همچنان که تبخال باعث می‌شود دل از تشنگی رفع شود، می‌توان از سختی‌ها و ناراحتی‌ها نیز بهره‌برداری کرد.