غزل شمارهٔ ۳۱۴۲
خرد از سر زجوش شعله سودا برون آمد
جنون عشق موجی زد کف از دریا برون آمد
به این وارونی طالع درین میخانه چون باشم؟
مکرر خون به مینا کردم وصهبا برون آمد
پریشانگرد را آغاز و انجامی نمی باشد
کدامین گردباد از دامن صحرا برون آمد؟
چنان بر سنگ بیرحمانه زد پیمانه را زاهد
که بیتابانه آه از سینه خارا برون آمد
غلط بوده است شمع صبح را پرتو نمی باشد
شرابی چون شفق از مشرق مینا برون آمد
نیام دشنه الماس شد پهلوی من صائب
اگر خاری به سعی سوزنم از پا برون آمد
غزل شمارهٔ ۳۱۴۱: زدلسوزان مرا بر سر همین داغ جنون آمدغزل شمارهٔ ۳۱۴۳: به عنوانی از ان لب خط جان پرور برون آمد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خرد از سر زجوش شعله سودا برون آمد
جنون عشق موجی زد کف از دریا برون آمد
هوش مصنوعی: معنی این بیت به این صورت است که عقل و فهم از شدت احساسات و شور عشق، به شدت تحت تاثیر قرار گرفته و مانند آبی که از دریا خارج میشود، عشق نیز با قدرت و شدت خود را نشان میدهد. در واقع، عشق میتواند باعث فراموشی عقل و آرامش انسان شود و آن را به حالتی هیجانی و پرشور تبدیل کند.
به این وارونی طالع درین میخانه چون باشم؟
مکرر خون به مینا کردم وصهبا برون آمد
هوش مصنوعی: با توجه به سرنوشت نامناسبی که دارم، چگونه میتوانم در این میخانه اقامت کنم؟ مدام در ظرف شراب خون میریزم و نتیجهاش به بیرون آمده است.
پریشانگرد را آغاز و انجامی نمی باشد
کدامین گردباد از دامن صحرا برون آمد؟
هوش مصنوعی: در زندگی هر کسی، دچار آشفتگی و بینظمیهایی میشویم که هیچ آغاز و پایانی ندارد. سوال این است که از کدام گردباد زندگی ما به این وضع درآمده است؟
چنان بر سنگ بیرحمانه زد پیمانه را زاهد
که بیتابانه آه از سینه خارا برون آمد
هوش مصنوعی: زاهد به طرز بیرحمانهای بر سنگ کوبید و با این کار، باعث شد که آهی از سینهاش به بیرون بیاید، گویی سنگ هم تحت تاثیر این ضربه به ناراحتی درآمده است.
غلط بوده است شمع صبح را پرتو نمی باشد
شرابی چون شفق از مشرق مینا برون آمد
هوش مصنوعی: شمع صبح نمیتواند نوری داشته باشد؛ چرا که همانند شرابی که از مشرق مینا میجوشد، نوری از صبح نمیتابد.
نیام دشنه الماس شد پهلوی من صائب
اگر خاری به سعی سوزنم از پا برون آمد
هوش مصنوعی: دشنه الماس به پهلوی من وارد شده، صائب. اگر از پایم خار بیرون بیاید، به خاطر تلاشم برای سوزاندن آن است.