غزل شمارهٔ ۳۱۴۱
زدلسوزان مرا بر سر همین داغ جنون آمد
زخونگرمان به بالینم سرشک لاله گون آمد
نگردد جمع با شیرین زبانی فارغ البالی
به تنگ افتاد شکر تا زبند نی برون آمد
مرا چون لاله داغ خشک مغزی نیست امروزی
زمغز خاک بیرون کاسه من سرنگون آمد
خمار زردرویی داشت در پی چون گل رعنا
اگر رنگی به رویم از شراب لاله گون آمد
برات رستگاری پاکدامانی است از دوزخ
زبی جرمی سیاوش سالم از آتش برون آمد
به نان خشک تا قانع شدم از نعمت الوان
به ساحل کشتی من سالم از دریای خون آمد
گشایش در جهات عالم امکان نمی باشد
دوشش زد مهره هر کس از این ششدر برون آمد
پی دلجویی فرهاد، با آن لنگر تمکین
به جان بی نفس شیرین برون از بیستون آمد
به آه گرم دل را آب کن ایمن شو از دوزخ
که خامی عود را صائب به آتش رهنمون آمد
غزل شمارهٔ ۳۱۴۰: شدم آسوده تا از دیده اشک لاله رنگ آمدغزل شمارهٔ ۳۱۴۲: خرد از سر زجوش شعله سودا برون آمد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زدلسوزان مرا بر سر همین داغ جنون آمد
زخونگرمان به بالینم سرشک لاله گون آمد
هوش مصنوعی: از دل دلسوزان به خاطر همین داغ جنون، اشکهای خونین مانند لاله به سرم سرازیر شد.
نگردد جمع با شیرین زبانی فارغ البالی
به تنگ افتاد شکر تا زبند نی برون آمد
هوش مصنوعی: شیرین زبانی و خوش صحبت بودن نمیتواند کسی را از مشکلات و سختیها نجات دهد. در نهایت، اگر فردی به خاطر خوش زبانی خود به رفاه برسد، در برابر مشکلات و چالشها نمیتواند به راحتی فرار کند.
مرا چون لاله داغ خشک مغزی نیست امروزی
زمغز خاک بیرون کاسه من سرنگون آمد
هوش مصنوعی: من همچون لاله، داغی در دل ندارم و امروزه از خاک بیرون آمدهام، اما فکر و وجودم به نوعی سرنگون و سردرگم است.
خمار زردرویی داشت در پی چون گل رعنا
اگر رنگی به رویم از شراب لاله گون آمد
هوش مصنوعی: دختر زیبای زردرو، حالتی مست و سرخوش دارد که مانند گلهای جذاب و زیباست. اگر رنگی بر چهرهام بنشیند، آن رنگ ناشی از شراب سرخ خوشعطر خواهد بود.
برات رستگاری پاکدامانی است از دوزخ
زبی جرمی سیاوش سالم از آتش برون آمد
هوش مصنوعی: رستگاری و نجات در پاکدامنی است. سیاوش بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشد، از آتش دوزخ سالم و بیضرر بیرون آمده است.
به نان خشک تا قانع شدم از نعمت الوان
به ساحل کشتی من سالم از دریای خون آمد
هوش مصنوعی: به خاطر نیازهای ساده و اولیهام، از خوبیها و نعمتهای فراوان چشمپوشی کردم. همچون کشتی که از دریای خطر و مشکلات به ساحل امنی رسیده، من نیز به آرامش و امنیتی در زندگی دست پیدا کردم.
گشایش در جهات عالم امکان نمی باشد
دوشش زد مهره هر کس از این ششدر برون آمد
هوش مصنوعی: امکان تغییر در جهات مختلف عالم وجود ندارد. هر فردی بر اساس سرنوشت و تقدیری که دارد، به دنیای خود پا میگذارد.
پی دلجویی فرهاد، با آن لنگر تمکین
به جان بی نفس شیرین برون از بیستون آمد
هوش مصنوعی: برای دلجویی فرهاد، با آن قدرت استقامت، جان بینفس شیرین را از کوه بیستون به بیرون آورد.
به آه گرم دل را آب کن ایمن شو از دوزخ
که خامی عود را صائب به آتش رهنمون آمد
هوش مصنوعی: با نالهای گرم، دل خود را آرام کن و خود را از آتش جهنم در امان نگهدار؛ چرا که خامی و ناپختگی مانند چوبی است که با آتش روبرو میشود.