گنجور

غزل شمارهٔ ۳۱۲۹

سخن را از خموشی پرده بر رو گر دهن پوشد
دهان تنگ آن شیرین تکلم را سخن پوشد
شهید عشق هیهات است غیر از خون کفن پوشد
که دریا از کفی کز خود بر آرد پیرهن پوشد
نمی اندیشد از غماز هر کس پاکدامن شد
که بر تقصیر یوسف پرده چاک پیرهن پوشد
ز استغنا نپردازد به عاشق حسن سنگین دل
مگر از خون خود تشریف رنگین کوهکن پوشد
لطافت را لباس ظاهری بی پرده می سازد
به عریانی تن خود را مگر آن سیمتن پوشد
فروغ ماه در ابر تنک پنهان نمی ماند
تن سیمین او را نیست ممکن پیرهن پوشد
روان شو تشنه جانان را اگر سیراب می سازی
که خط نزدیک گردیده است آن چاه ذقن پوشد
شود پروانه بیتاب را از سوختن مانع
اگر پیراهن فانوس شمع انجمن پوشد
بود زهر اجل، خشم و غضب پاکیزه گوهر را
که از کف وقت طوفان بیشتر دریا کفن پوشد
به گل نتوان نهفتن پرتو خورشید را صائب
زهی نادان که خواهد پرده بر روی سخن پوشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

حاشیه ها

1395/01/05 21:04
شاهین تقی خانی

با نام یگانه بی نیاز ، نور عالم فراز
در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه افسری در محضر رهبر معظم انقلاب در دانشگاه علوم دریایی امام خمینی (ره) نوشهر در سال 94 و در ساحل زیبای دریای خزر اشعار زیبایی از صائب قرائت کردم از جمله این بیت زیبا که در فضای معنوی و حماسی مراسم قرائت کردم . شهید عشق هیهات است غیر از خون کفن پوشد که دریا از کفی کز خود برارد پیرهن پوشد .
به قدری این بیت در زمان اجرای مراسم و در ادامه متن حماسی نوشته دکتر فرزاد جمشیدی تناسب داشت و به دلها نشست که تحسین رهبر عزیز انقلاب و پس از آن مدعوین را به همراه داشت . این بیت را پس از مراسم و تا لحظات نگارش این یادداشت ،بارها و بارها خوانده ام و طراوت و لطافت آن در توصیف زیبای شهدا و عظمت کارشان ،تمام ناشدنیست .