غزل شمارهٔ ۳۱۱۵
دل بیآرزو آسوده از تشویش میباشد
به قدر آرزو دلهای مردم ریش میباشد
به مقدار حطام دنیوی دود از سرا خیزد
توانگر را ز درویش آه حسرت بیش میباشد
ز زنبور عسل این نکتهٔ باریک روشن شد
که در دنبال، نوش این جهان را نیش میباشد
سفر اخلاق خوب و زشت را بیپرده میسازد
کجی در تیر پوشیده است تا در کیش میباشد
به عرض علم نبود یک سر مو چشم مردم را
فضیلت در زمان ما به عرض ریش میباشد
ز عمر رفته جز کلفت نباشد حاصل پیران
که در دنبال، گرد کاروانی بیش میباشد
به خون یکدگر باشند ارباب طمع تشنه
سگ از راه گرفتن دشمن درویش میباشد
ندارد از شبیخون نسیم صبح غم صائب
که سوز دل چراغ خانهٔ درویش میباشد
غزل شمارهٔ ۳۱۱۴: بهار زندگانی با خزان همدوش می باشدغزل شمارهٔ ۳۱۱۶: صفا دارد جهان تا دل زکلفت پاک می باشد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.