گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۹۲

دمی کز روی آگاهی بود تیغ دودم باشد
به دنیا هر که پشت پا زند صاحب قدم باشد
بود ملک جهان زیر نگین اقبالمندی را
که چترش مهر خاموشی و تنهایی علم باشد
مکن از ظلمت فقر و فنا چون بیدلان وحشت
که آب زندگانی در شبستان عدم باشد
مشو غافل زپاس هیچ دل در عالم وحدت
که در ملک سلیمان مور هم صید حرم باشد
نیم غمگین اگر گردون نگردد بر مراد من
که برد پاکبازان بیشتر در نقش کم باشد
به قدر جستجو روزی به دست آید، زپا منشین
که رزق مور با آن ناتوانی در قدم باشد
زفریاد و فغان طبل تهی سیری نمی دارد
ندارد گوش امن آن کس که در بند شکم باشد
زخط گفتم به عاشق مهربان گردد، ندانستم
که آن بیدادگر را اول مشق ستم باشد
ندارد گنج قارون اعتبار خاک در چشمش
دلی کز درد و داغ عشق صائب محتشم باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دمی کز روی آگاهی بود تیغ دودم باشد
به دنیا هر که پشت پا زند صاحب قدم باشد
هوش مصنوعی: هر کس که با آگاهی و دانایی گام بردارد، در دنیا مانند تیغی برنده و مؤثر خواهد بود و کسی که از روی ناآگاهی و بی‌توجهی به فرصت‌ها پشت پا بزند، از موفقیت دور خواهد ماند.
بود ملک جهان زیر نگین اقبالمندی را
که چترش مهر خاموشی و تنهایی علم باشد
هوش مصنوعی: در دنیای من، فرمانروایی و حاکمیتی وجود دارد که تحت تأثیر شانس و اقبالمندیم قرار دارد، و سایه‌اش نشانه‌ای از آرامش و تنهایی است.
مکن از ظلمت فقر و فنا چون بیدلان وحشت
که آب زندگانی در شبستان عدم باشد
هوش مصنوعی: از ترس و نگرانی فقر و نابودی، مثل کسانی که دل‌هایشان بیمناک است، رفتار نکن؛ که آب زندگی در تاریکی عدم و نیستی موجود است.
مشو غافل زپاس هیچ دل در عالم وحدت
که در ملک سلیمان مور هم صید حرم باشد
هوش مصنوعی: به هیچ وجه از مراقبت دل‌ها در عالم یگانگی غافل نشو، زیرا حتی در سرزمین قدرت سلیمان، موجودی کوچک مانند مور می‌تواند به حریم امن وارد شود.
نیم غمگین اگر گردون نگردد بر مراد من
که برد پاکبازان بیشتر در نقش کم باشد
هوش مصنوعی: اگر آسمان و روزگار بر وفق مراد من نچرخد و غمگین باشد، باز هم جای شکرگزاری است؛ زیرا وفادارانی که در دنیا به خوبی ظاهر می‌شوند، بیشتر از آنچه به نظر می‌رسد، در زندگی وجود دارند.
به قدر جستجو روزی به دست آید، زپا منشین
که رزق مور با آن ناتوانی در قدم باشد
هوش مصنوعی: در زندگی، اگر به اندازه تلاش کنیم، روزی و روزی‌مان به ما خواهد رسید. نباید منتظر بنشینیم؛ حتی مورچه‌ای که کوچک و ناتوان است، برای به دست آوردن روزی‌اش قدم برمی‌دارد.
زفریاد و فغان طبل تهی سیری نمی دارد
ندارد گوش امن آن کس که در بند شکم باشد
هوش مصنوعی: از صدای ناله و فریاد هیچ سودی نخواهی برد؛ کسی که به لذت‌های دنیوی وابسته است هرگز آرامش نخواهد یافت.
زخط گفتم به عاشق مهربان گردد، ندانستم
که آن بیدادگر را اول مشق ستم باشد
هوش مصنوعی: گفتم که عشق می‌تواند دل‌های مهربان را به هم نزدیک کند، اما نمی‌دانستم که کسی که ظلم می‌کند، اول‌اش خود در یادگیری ظلم است.
ندارد گنج قارون اعتبار خاک در چشمش
دلی کز درد و داغ عشق صائب محتشم باشد
هوش مصنوعی: ثروت قارون در نظر کسی که دلش به خاطر عشق دچار درد و اندوه است، ارزشی ندارد.