گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۸۹

لب نو خط جانان دور باش بوالهوس باشد
که شکر در دل شب ایمن از جوش مگس باشد
قیامت می کند در سایه زلف سیه خالش
جگردارست هر دزدی که همدست عسس باشد
فزاید با ضعیفان چرب نرمی شادمانی را
که گل خندان بود تا در میان خار و خس باشد
چه حاصل از تماشای گلستان عندلیبی را
که باغ دلگشا چاک گریبان قفس باشد
مبند از ناله لب تا دامن منزل به دست آری
که ره خوابیده گردد کاروان چون بی جرس باشد
اگر گفتار خود سنجیده می خواهی تامل کن
که گوهر روزی غواص از پاس نفس باشد
به قدر پختگی بر خویش می لرزند آگاهان
ندارد بیم افتادن ثمر چون نیمرس باشد
خیالات غریب من زغربت بر نمی آید
که سرگشته است فریادی که بی فریادرس باشد
ندارد نفس با طول امل آسودگی صائب
زپیچ و تاب فارغ نیست تا سگ در مرس باشد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لب نو خط جانان دور باش بوالهوس باشد
که شکر در دل شب ایمن از جوش مگس باشد
هوش مصنوعی: لب‌های زیبا و خوش‌رنگ معشوق باید از دسترس افراد نامناسب دور باشد. چرا که مانند شکر در دل شب، باید از سر و صدا و مزاحمت دور بماند تا امن و بی‌خطر بماند.
قیامت می کند در سایه زلف سیه خالش
جگردارست هر دزدی که همدست عسس باشد
هوش مصنوعی: در روز قیامت، هر دزد که با نگهبانان همراه باشد، در سایه زلف سیاه معشوق به عذاب می‌افتد.
فزاید با ضعیفان چرب نرمی شادمانی را
که گل خندان بود تا در میان خار و خس باشد
هوش مصنوعی: شادمانی و خوشحالی در میان انسان‌های ضعیف و آسیب‌پذیر بیشتر می‌شود، همان‌طور که گلی با لبخند در میان خارها و علف‌های بی‌رحم می‌روید و زیبا جلوه می‌کند.
چه حاصل از تماشای گلستان عندلیبی را
که باغ دلگشا چاک گریبان قفس باشد
هوش مصنوعی: چه سودی دارد که زیبایی‌های گلستان را ببینی در حالی که دل شاداب تو در قفسی محبوس باشد؟
مبند از ناله لب تا دامن منزل به دست آری
که ره خوابیده گردد کاروان چون بی جرس باشد
هوش مصنوعی: اگر از ناله و گریه و زاری پرهیز نکنی، به جایی نمی‌رسی و کاروان زندگی‌ات بی‌صدا و بی‌حرکت باقی می‌ماند.
اگر گفتار خود سنجیده می خواهی تامل کن
که گوهر روزی غواص از پاس نفس باشد
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی سخنانت با دقت و حکمت باشد، قبل از هر چیزی خوب فکر کن. چرا که انسان باید برای رسیدن به درک و حقیقت، درون خود را نیز کاوش کند.
به قدر پختگی بر خویش می لرزند آگاهان
ندارد بیم افتادن ثمر چون نیمرس باشد
هوش مصنوعی: آگاهان به اندازه‌ای که در کار و خودسازی خود پیشرفت کرده‌اند، از سقوط و شکست نمی‌ترسند، زیرا اگر تلاش و کوشش کافی داشته باشند، می‌دانند که آثار مثبت کارشان به زودی به ثمر می‌نشیند.
خیالات غریب من زغربت بر نمی آید
که سرگشته است فریادی که بی فریادرس باشد
هوش مصنوعی: افکار عجیب و غریب من به خاطر بی‌خانمانی و غربت نمی‌تواند بیرون بیاید، چرا که فریادی سرگشته‌ است که هیچ‌کس نیست تا به آن پاسخ دهد.
ندارد نفس با طول امل آسودگی صائب
زپیچ و تاب فارغ نیست تا سگ در مرس باشد
هوش مصنوعی: نفس آدمی با آرزوهای دور و دراز آرامش ندارد و همیشه درگیر پیچیدگی‌های زندگی است، حتی اگر در جایی راحت باشد، باز هم دچار دغدغه است.