غزل شمارهٔ ۳۰۷۲
به این عنوان اگر روی تو آتشناک خواهد شد
زخاشاک هوس صحرای امکان پاک خواهد شد
چنین گر سبزه خط خیزد از رخسار گلرنگش
گل ازخجلت نهان در بوته خاشاک خواهد شد
زمی چشم و دل نادیده من سیر می گردد
اگر ریگ روان سیراب از اشک تاک خواهد شد
من آن روزی که بود از نی سواران یار، می دیدم
که زیر پای او بسیار سرها خاک خواهد شد
میسر نیست از دل آرزو را ریشه کن کردن
کجا از سبزه بیگانه گلشن پاک خواهد شد؟
زدم بر شعله ادراک چون پروانه، زین غافل
که روز من سیاه از شعله ادراک خواهد شد
کف خاکسترم بر باد رفت و دل نشد روشن
نمی دانم چه وقت آیینه من پاک خواهد شد
همان روزی که سروش کرد قامت راست، می دیدم
که طوق قمریانش حلقه فتراک خواهد شد
زرخ گفتم شود شمع امید من، ندانستم
که بهر خرمن من شعله بیباک خواهد شد
اگر سوزد دلت را عشق بیتابی مکن صائب
که تخم از سوختن آسوده زیر خاک خواهد شد
غزل شمارهٔ ۳۰۷۱: چنین گر آتشین از باده آن رخسار خواهد شدغزل شمارهٔ ۳۰۷۳: گل از نشو و نماگر این چنین برجسته خواهد شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به این عنوان اگر روی تو آتشناک خواهد شد
زخاشاک هوس صحرای امکان پاک خواهد شد
هوش مصنوعی: اگر به این موضوع توجه کنی، عشق و علاقهات به من مانند آتش خواهد سوخت، و از زبالههای هوس و آرزوهای بیاساس، دلی پاک و خالص برایت به ارمغان خواهد آورد.
چنین گر سبزه خط خیزد از رخسار گلرنگش
گل ازخجلت نهان در بوته خاشاک خواهد شد
هوش مصنوعی: اگر سبزهای از چهرهی زیبا و رنگین او جوانه بزند، گل به دلیل شرم و خجالت در لابهلای علف و خاشاک پنهان خواهد شد.
زمی چشم و دل نادیده من سیر می گردد
اگر ریگ روان سیراب از اشک تاک خواهد شد
هوش مصنوعی: چشم و دل من که هیچ چیز را نمیبیند، به گونهای سیر و پر میشود؛ وقتی که خاک روان از اشکها سیراب شود، مانند اینکه چشمهای از دل جاری شده باشد.
من آن روزی که بود از نی سواران یار، می دیدم
که زیر پای او بسیار سرها خاک خواهد شد
هوش مصنوعی: در آن روزی که یار سوار بر اسب بود، میدیدم که زیر پای او، افرادی زیادی به خاک میافتند و سر به زیر میگذارند.
میسر نیست از دل آرزو را ریشه کن کردن
کجا از سبزه بیگانه گلشن پاک خواهد شد؟
هوش مصنوعی: از دل آرزوها نمیتوان به راحتی ریشه کن شده و آنها را پاک کرد، همانطور که نمیتوان از میان چمنزار، گلهای بیگانه را برداشت بدون اینکه به باغ پاک آسیب برسد.
زدم بر شعله ادراک چون پروانه، زین غافل
که روز من سیاه از شعله ادراک خواهد شد
هوش مصنوعی: من مانند پروانه بر آتش فهم و آگاهی خود شیرجه میزنم، غافل از اینکه این کار باعث میشود روزهایم تحت تأثیر آتش شعورم تاریک و دچار مشکل شود.
کف خاکسترم بر باد رفت و دل نشد روشن
نمی دانم چه وقت آیینه من پاک خواهد شد
هوش مصنوعی: خاکستر من به باد رفت و قلبم روشن نشد، نمیدانم کی آیینهی وجودم دوباره صاف و بدون کدورت خواهد شد.
همان روزی که سروش کرد قامت راست، می دیدم
که طوق قمریانش حلقه فتراک خواهد شد
هوش مصنوعی: در روزی که خبرهای خوشی به گوش میرسید و اوضاع خوب به نظر میآمد، احساس میکردم که مشکلات و موانع برطرف خواهند شد و روزهای بهتری در پیش است.
زرخ گفتم شود شمع امید من، ندانستم
که بهر خرمن من شعله بیباک خواهد شد
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به امید و آرزوهایش اشاره میکند. او میخواست که امیدش مانند شمعی در تاریکی روشن باشد، اما نمیدانست که این امید میتواند به شعلۀ بیرحمی تبدیل شود که همهچیز را میسوزاند و به خرمنش آسیب میزند. به عبارتی دیگر، او از نیکویی و شادابی امیدش غافل بود و نمیدانست که این امید ممکن است نتیجهای ناگوار برایش داشته باشد.
اگر سوزد دلت را عشق بیتابی مکن صائب
که تخم از سوختن آسوده زیر خاک خواهد شد
هوش مصنوعی: اگر دلت به عشق میسوزد، نگران نباش صائب، چون این سوختن باعث میشود که در دل خاک، آرامش به تخم بیفتد و نسل جدیدی شکل بگیرد.