غزل شمارهٔ ۳۰۶۷
حجاب آسمان کی مانع ما می تواند شد؟
فلک مار ا کجا انگشتر پا می تواند شد؟
به قرب لاله و گل کی چو شبنم می شود قانع؟
سبکروحی که از پستی به بالا می تواند شد
نشد تا جسم من از شوق جان باور نمی کردم
که کوه قاف، هم پرواز عنقا می تواند شد
دل افسرده ما را گدازی هست در طالع
نماند بر زمین سنگی که مینا می تواند شد
ندارد اینقدر استادگی ای چرخ سنگین دل
کف خاکستری روشنگر ما می تواند شد
اگر مجنون شوی، گردی که بر دل از جهان داری
به یک دم خوشتر از دامان صحرا می تواند شد
دل از درد طلب برداشتن دشواریی دارد
وگرنه قطره ما نیز دریا می تواند شد
دو عالم محو شد تا پرده از عارض برافکندی
تو چون پیدا شوی، دیگر که پیدا می تواند شد؟
دل روشن زهم می پاشد آخر جسم را صائب
کتان کی پرده آن ماه سیما می تواند شد؟
غزل شمارهٔ ۳۰۶۶: اگر ناقص به روشن گوهری واصل تواند شدغزل شمارهٔ ۳۰۶۸: که ساکن در دل ویرانه ما می تواند شد؟
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حجاب آسمان کی مانع ما می تواند شد؟
فلک مار ا کجا انگشتر پا می تواند شد؟
هوش مصنوعی: آیا آسمان میتواند مانع ما شود؟ آیا گردونه طبیعت میتواند ما را در قید و بند قرار دهد؟
به قرب لاله و گل کی چو شبنم می شود قانع؟
سبکروحی که از پستی به بالا می تواند شد
هوش مصنوعی: آیا کسی که به زیبایی و لطافت گل و لاله نزدیک میشود، به کمینهای مانند شبنم راضی خواهد شد؟ روحی که استعداد پرواز به ارتفاعات را دارد، هرگز به پستیها راضی نمیشود.
نشد تا جسم من از شوق جان باور نمی کردم
که کوه قاف، هم پرواز عنقا می تواند شد
هوش مصنوعی: از شدت شوق، بدنم نمیتوانست تحمل کند و باور نمیکردم که کوه قاف هم میتواند پرواز کند و به همراه پرندهای افسانهای چون عنقا به آسمان برود.
دل افسرده ما را گدازی هست در طالع
نماند بر زمین سنگی که مینا می تواند شد
هوش مصنوعی: دل غمگین ما امیدی دارد که بر زمین، سنگی وجود ندارد که نتواند به مینا تبدیل شود.
ندارد اینقدر استادگی ای چرخ سنگین دل
کف خاکستری روشنگر ما می تواند شد
هوش مصنوعی: چرخ نیمه سنگین و سختی که بر زمین میچرخد، نمیتواند اینقدر با استقامت باشد. ما میتوانیم به روشنی و روشنگری در دنیای خاکستری پیرامون خود تبدیل شویم.
اگر مجنون شوی، گردی که بر دل از جهان داری
به یک دم خوشتر از دامان صحرا می تواند شد
هوش مصنوعی: اگر دلت دچار عشق و جنون شود، آنچه از دنیا در دل داری، به یک لحظه میتواند از زیباییهای دشت و صحرا بهتر باشد.
دل از درد طلب برداشتن دشواریی دارد
وگرنه قطره ما نیز دریا می تواند شد
هوش مصنوعی: دل برای رهایی از درد و سختیها نیاز به تلاش و کوشش دارد، و در غیر این صورت، حتی یک قطره نیز میتواند به دریا تبدیل شود.
دو عالم محو شد تا پرده از عارض برافکندی
تو چون پیدا شوی، دیگر که پیدا می تواند شد؟
هوش مصنوعی: دو جهان از وجود خود غافل شدند تا تو چهرهات را آشکار کنی. وقتی تو نمایان شوی، دیگر چه چیزی ممکن است که نمایان شود؟
دل روشن زهم می پاشد آخر جسم را صائب
کتان کی پرده آن ماه سیما می تواند شد؟
هوش مصنوعی: دل روشن از هم میپاشد، در نهایت جسم را صائب، مثل کتان نمیتواند پردهای بر چهره آن ماه زیبا بیندازد.