غزل شمارهٔ ۳۰۶۸
که ساکن در دل ویرانه ما می تواند شد؟
که غیر از بیکسی همخانه ما می تواند شد؟
نباشد گر دری ویرانه ما بی دماغان را
غبار دل در غمخانه ما می تواند شد
به داغ ناامیدی سینه ما گرم می جوشد
همایون جغد در ویرانه ما می تواند شد
زبزم آن شمع ما را دور می سازد، نمی داند
که صحبت گرم از پروانه ما می تواند شد
زکافر نعمتی از پایه خود آن که می نالد
زمینش آسمان خانه ما می تواند شد
اگر ساقی زبیباکی به مخموران نپردازد
دل پرخون ما میخانه ما می تواند شد
اگر از خاک ما را برندارد سیل دریا دل
که معمار دل ویرانه ما می تواند شد؟
اگر از نظاره طفلان نپیچد دست و پای ما
که زنجیر دل دیوانه ما می تواند شد؟
چنین کز خودپرستی نیست سیری نفس کافر را
حریم کعبه هم بتخانه ما می تواند شد
عنان سیل بی زنهار را هر کس که می پیچد
حریف گریه مستانه ما می تواند شد
سر آزاده ای داریم صائب با تهیدستی
که خرمن خوشه چین دانه ما می تواند شد
غزل شمارهٔ ۳۰۶۷: حجاب آسمان کی مانع ما می تواند شد؟غزل شمارهٔ ۳۰۶۹: ز اکسیر قناعت خاک شکر می تواند شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
که ساکن در دل ویرانه ما می تواند شد؟
که غیر از بیکسی همخانه ما می تواند شد؟
هوش مصنوعی: چه کسی میتواند در دل این ویرانی زندگی کند؟ جز حس تنهایی، کسی دیگر نمیتواند در کنار ما باشد.
نباشد گر دری ویرانه ما بی دماغان را
غبار دل در غمخانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: اگر در دری ویرانه وجود نداشته باشد، غبار دل میتواند در جای غمانگیز ما جمع شود.
به داغ ناامیدی سینه ما گرم می جوشد
همایون جغد در ویرانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر ناامیدی به شدت میتپد و احساسات ما در ویرانیهای زندگیمان زنده است، حتی اگر مانند جغدی غمگین و تاریک باشد.
زبزم آن شمع ما را دور می سازد، نمی داند
که صحبت گرم از پروانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: شمع که نورش ما را از هم دور میکند، نمیداند که گفتگوهای گرم و صمیمی ما میتواند مانند پروانهای به دور او بچرخد.
زکافر نعمتی از پایه خود آن که می نالد
زمینش آسمان خانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: اگر کسی از کفار برژلبی از نعمتها شکایت کند، نباید ناراحت شود، زیرا درد و ناله او به معنای آن نیست که ما در تنگنا هستیم؛ بلکه بلایی بر او نازل شده که میتواند ما را به آسمان برساند و منزلت ما را بالا ببرد.
اگر ساقی زبیباکی به مخموران نپردازد
دل پرخون ما میخانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: اگر ساقی به مستها توجه نکند و از دلهای غمگین ما غافل شود، میخانه ما همیشه پر از درد و حسرت خواهد بود.
اگر از خاک ما را برندارد سیل دریا دل
که معمار دل ویرانه ما می تواند شد؟
هوش مصنوعی: اگر طوفان دریا نتواند ما را از خاک مان جدا کند، چه کسی میتواند معمار دل ویران ما شود؟
اگر از نظاره طفلان نپیچد دست و پای ما
که زنجیر دل دیوانه ما می تواند شد؟
هوش مصنوعی: اگر نتوانیم به تماشای کودکان ادامه دهیم و از آن دور شویم، آیا ممکن است که بند دل دیوانهمان باز شود؟
چنین کز خودپرستی نیست سیری نفس کافر را
حریم کعبه هم بتخانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: از خودپرستی، انسان هرگز سیر نخواهد شد. حتی اگر در حریم مقدس کعبه باشد، میتواند به بتخانهای برای نفس کافر تبدیل شود.
عنان سیل بی زنهار را هر کس که می پیچد
حریف گریه مستانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: هر کسی که سعی کند جریان بیپروا و بدون کنترل زندگی را به سوی خود بکشاند، قادر است به جمع گریهکنندگان عاشق ما بپیوندد.
سر آزاده ای داریم صائب با تهیدستی
که خرمن خوشه چین دانه ما می تواند شد
هوش مصنوعی: ما فردی آزاده و شریف داریم که با وجود اینکه بی پول است، میتواند نیکی و خوبیهایی برای ما به ارمغان بیاورد.