گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۶۴

فروغ حسن یار از چهره گلزار پیدا شد
درین گلزار آخر یک گل بی خار پیدا شد
زچشم بد خدا آن خط مشکین را نگه دارد
که از هر حلقه اش انگشتر زنهار پیدا شد
سراپا چشم شو تا دامن دولت به دست آری
به خاب ناز رو چون دولت بیدار پیدا شد
محک از کارهای سخت باشد شیرمردان را
به مردم جوهر فرهاد در کهسار پیدا شد
مسلمان می شمردم خویش را، چون شد دلم روشن
ز زیر خرقه ام چون شمع صدزنار پیدا شد
مرا صائب به فکر کار عشق انداخت بیکاری
عجب کاری برای مردم بیکار پیدا شد!

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فروغ حسن یار از چهره گلزار پیدا شد
درین گلزار آخر یک گل بی خار پیدا شد
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشش محبوب در چهره گلستان نمایان شد و در این گلستان، بالاخره یک گل بدون خار به چشم می‌خورد.
زچشم بد خدا آن خط مشکین را نگه دارد
که از هر حلقه اش انگشتر زنهار پیدا شد
هوش مصنوعی: خداوند از چشم بد نگه‌داری کند آن خط سیاه را که از هر یک از دایره‌هایش، انگشتری برای نجات و ایمنی نمایان شد.
سراپا چشم شو تا دامن دولت به دست آری
به خاب ناز رو چون دولت بیدار پیدا شد
هوش مصنوعی: تمام وجودت را به عشق و توجه معطوف کن تا خوشبختی و موفقیت به سراغت بیاید، زیرا وقتی که به خواب ناز رفته‌ای، نمی‌توانی به خوبی از فرصت‌ها بهره‌برداری کنی. وقتی که کنترل امور را در دست داری و هوشیار هستی، به راحتی می‌توانی به آرزوهایت برسی.
محک از کارهای سخت باشد شیرمردان را
به مردم جوهر فرهاد در کهسار پیدا شد
هوش مصنوعی: امتحان و چالش‌ها نشانه‌هایی از قدرت و bravery مردان واقعی است و اصل و جوهر افراد بزرگ در موقعیت‌های سخت و دشوار مشخص می‌شود.
مسلمان می شمردم خویش را، چون شد دلم روشن
ز زیر خرقه ام چون شمع صدزنار پیدا شد
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر از تجربه‌ای روحانی و روشنایی درونی صحبت می‌کند. او زمانی که به نور دل‌نشین خویش دست یافته، خود را مسلمان و زنده حس می‌کند. این نور مانند شمعی در زیر لباس (خرقه) او می‌درخشد و باعث می‌شود که او درخشان و شناخته شود، به گونه‌ای که دیگران از او آگاه می‌شوند.
مرا صائب به فکر کار عشق انداخت بیکاری
عجب کاری برای مردم بیکار پیدا شد!
هوش مصنوعی: به خاطر بی‌کاری و زمان آزاد، به فکر مسایل مربوط به عشق افتادم و این واقعاً موضوع عجیبی است که برای افرادی که بیکار هستند، این نوع فکر و احساس به وجود می‌آید.