غزل شمارهٔ ۳۰۶۱
به دلهای فگار آن لعل روشن گوهر آویزد
که اخگر بر کباب تر به آسانی درآویزد
در آن دریا که دست از جان خود شستن بود ساحل
زهی غافل که از موج خطر در لنگر آویزد
رگ جانم زغیرت موی آتش دیده می گردد
اگر پروانه ای را شعله در بال و پر آویزد
ندارد جز گرفتاری ثمر آمیزش خوبان
گره در کارش افتد رشته چون در گوهر آویزد
ز آتش هر که را نور بصیرت می شود حاصل
چوخار رهگذر هردم به دامانی درآویزد
مگر از خط به فکر ما سیه روزان فتد حسنش
که چون آیینه شد تاریک در خاکستر آویزد
ندارد صرفه ای کشتی گرفتن با زبردستان
بود در خاک دایم هر که با گردون در آویزد
به تردستی زبان کوتاه کن صائب خسیسان را
که خار تر به دامن راهرو را کمتر آویزد
غزل شمارهٔ ۳۰۶۰: اگر در دام او اشکی دل دیوانه می ریزدغزل شمارهٔ ۳۰۶۲: هلال عید از گردون زنگاری هویدا شد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به دلهای فگار آن لعل روشن گوهر آویزد
که اخگر بر کباب تر به آسانی درآویزد
هوش مصنوعی: به دلهای غمگین، آن گوهر درخشان آویخته میشود که به راحتی میتواند جرقهای بر روی کباب ملتهب ایجاد کند.
در آن دریا که دست از جان خود شستن بود ساحل
زهی غافل که از موج خطر در لنگر آویزد
هوش مصنوعی: در آن دریا که انسانها جان خود را به خطر میاندازند، ساحلنشینانی وجود دارند که از خطرات و طوفانهای آن بیخبرند و در معنا در لنگر آرامش خود آویزان ماندهاند.
رگ جانم زغیرت موی آتش دیده می گردد
اگر پروانه ای را شعله در بال و پر آویزد
هوش مصنوعی: رگ جانم به خاطر غیرت به شدت در حال جوش و خروش است، اگر پروانهای دچار شعله آتش شود و بال و پرش را بسوزاند.
ندارد جز گرفتاری ثمر آمیزش خوبان
گره در کارش افتد رشته چون در گوهر آویزد
هوش مصنوعی: تنها نتیجهای که از نزدیکی به انسانهای نیکو به دست میآید، گرفتاری است؛ چرا که زمانی که کار کسی به مشکل میخورد، مانند این است که گرهای در رشتهای بیفتد، همانطور که اگر مرواریدی به رشتهای آویخته شود.
ز آتش هر که را نور بصیرت می شود حاصل
چوخار رهگذر هردم به دامانی درآویزد
هوش مصنوعی: هرکه از آتش آگاهی و روشنبینی بهرهمند شود، مانند این است که دائم به دامن کسی میچسبد، یعنی در هر لحظه با افراد شایسته و با بصیرت ارتباط برقرار میکند.
مگر از خط به فکر ما سیه روزان فتد حسنش
که چون آیینه شد تاریک در خاکستر آویزد
هوش مصنوعی: شاید تنها زمانی که زیبایی او در آثارش تجلی کند، ما که روزگار سختی را میگذرانیم به فکرش بیفتیم. چرا که وقتی زیباییاش مانند آیینهای تاریک شود، در گرد و غبار فراموشی میافتد.
ندارد صرفه ای کشتی گرفتن با زبردستان
بود در خاک دایم هر که با گردون در آویزد
هوش مصنوعی: کشتی گرفتن با افراد توانمند فایدهای ندارد؛ زیرا هرکس با گردون (سرنوشت یا تقدیر) در بیفتد، دائماً در خاک خواهد ماند.
به تردستی زبان کوتاه کن صائب خسیسان را
که خار تر به دامن راهرو را کمتر آویزد
هوش مصنوعی: صائب، با مهارت خود به این نکته اشاره میکند که افراد بخیل و کممایه، مانند خارهایی هستند که به سختی در دامن راهروها قرار میگیرند. یعنی باید با زبان و رفتار هوشمندانه، آنها را کمتر به خود جذب کنیم و از وجودشان در زندگی خود بکاهیم.