غزل شمارهٔ ۳۰۵۸
غمی هر دم به دل از سینه صد چاک می ریزد
زسقف خانه درویش دایم خاک می ریزد
سر گوهر به دامان صدف دیدم یقینم شد
که تخم پاک، دهقان در زمین پاک می ریزد
زمین یک قطعه لعل است از خون شهیدانش
هنوزش رغبت خون از خم فتراک می ریزد
عرق افشاندی از رخ، آب شد دلهای مشتاقان
قیامت می شود چون انجم از افلاک می ریزد
نشاط باده گلرنگ را گر خضر دریابد
زلال زندگی را زیرپای تاک می ریزد
سر مینا از ان سبزست در میخانه همت
که سر جوش عطای خویش را بر خاک می ریزد
زحرف سرد بر دل می خوری هر دم، نمی دانی
که از لرزیدن دل انجم از افلاک می ریزد
زساغر منع صائب می کند زاهد، نمی داند
که می در سینه رنگ شعله ادراک می ریزد
غزل شمارهٔ ۳۰۵۷: کجا خون مرا آن ساقی طناز می ریزد؟غزل شمارهٔ ۳۰۵۹: زیاد آن ستمگر از رخ من رنگ می ریزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
غمی هر دم به دل از سینه صد چاک می ریزد
زسقف خانه درویش دایم خاک می ریزد
هوش مصنوعی: غم و اندوهی همیشه در دل من وجود دارد که مانند بارانی از سینهام میریزد. درویش همواره در خانهاش با گرد و غبار مواجه است که از سقف میریزد.
سر گوهر به دامان صدف دیدم یقینم شد
که تخم پاک، دهقان در زمین پاک می ریزد
هوش مصنوعی: در دامن صدف، گوهر را مشاهده کردم و این به من اطمینان داد که دهقان، تخم لطیف و باکیفیت را در زمین حاصلخیز میکارد.
زمین یک قطعه لعل است از خون شهیدانش
هنوزش رغبت خون از خم فتراک می ریزد
هوش مصنوعی: زمین یک جواهر گرانبهاست که از خون شهیدانش سرشار است و هنوز هم میل و کشش به ریختن خون از زخمهایش دارد.
عرق افشاندی از رخ، آب شد دلهای مشتاقان
قیامت می شود چون انجم از افلاک می ریزد
هوش مصنوعی: از صورت تو عرقی ریخته شد و دلهای عاشق به شوق و شعف افتادند، مانند ستارههایی که از آسمان به زمین میبارند، در روز قیامت میافتند.
نشاط باده گلرنگ را گر خضر دریابد
زلال زندگی را زیرپای تاک می ریزد
هوش مصنوعی: اگر خضر، که نماد زندگی و حیات جاوید است، باده خوشرنگ و شاداب را ببیند، از شفافیت و زیبایی زندگی زیر پای تاک میریزد.
سر مینا از ان سبزست در میخانه همت
که سر جوش عطای خویش را بر خاک می ریزد
هوش مصنوعی: سر مینا به رنگ سبز است و در میخانه، همت و اراده، نعمت و بخشش خود را بی دریغ بر زمین میریزد.
زحرف سرد بر دل می خوری هر دم، نمی دانی
که از لرزیدن دل انجم از افلاک می ریزد
هوش مصنوعی: هر بار که با کلمات سرد و بیاحساس به دل کسی آسیب میزنید، نمیدانید که همین لرزش و ناراحتی دل، بر روی آسمانها و ستارهها نیز تأثیر میگذارد و باعث میشود که ستارهها از جایشان بیفتند.
زساغر منع صائب می کند زاهد، نمی داند
که می در سینه رنگ شعله ادراک می ریزد
هوش مصنوعی: زاهد از نوشیدن می در کاسهای منع میکند، اما نمیداند که مستی و حالتهای عمیق فهم و درک، در دل او جا دارد.