غزل شمارهٔ ۳۰۵۲
به کشت خشمگینان آتش از ابر بلا ریزد
به قدر تلخرویی زهر از تیغ قضا ریزد
شکوهی هست با بی برگی ارباب قناعت را
که آتش را دل از چین جبین بوریا ریزد
نگیرد صبح اگر ساقی به یک پیمانه دستم را
چنان لرزم که نقش از بال مرغان هوا ریزد
به دشواری زرنگ و بو گرانجان دست بردارد
که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد
حلاوت می برد از زندگانی تلخی منت
چرا کس آبروی خود پی آب بقا ریزد؟
به شرطی می کنم کوته، زبان دعوی خون را
که یک بار دگر خونم به جای خونبها ریزد
نمی آید به کف دامان رنگ رفته از کوشش
مکن کاری که رنگ از روی گلهای حیا ریزد
چرا آیینه از اقبال صیقل روی برتابد؟
محال است این که صائب را دل از تیغ فنا ریزد
غزل شمارهٔ ۳۰۵۱: تلاش نام داری چون نگین تن در سیاهی دهغزل شمارهٔ ۳۰۵۳: ترا از ساده لوحی هر که گل در پیرهن ریزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به کشت خشمگینان آتش از ابر بلا ریزد
به قدر تلخرویی زهر از تیغ قضا ریزد
هوش مصنوعی: آتش خشم افراد بیرحم مانند باران از آسمان بلا میریزد و به اندازه تلخی ناشی از سرنوشت، زهر از تیغ قضا سرازیر میشود.
شکوهی هست با بی برگی ارباب قناعت را
که آتش را دل از چین جبین بوریا ریزد
هوش مصنوعی: افراد قناعتپیشه با وجود نداشتن مال و نعمت، همچنان شکوه و عظمت خاصی دارند و میتوانند با اعتراف به آسیبها و سختیهای زندگی خود، دل را از غم و اندوه رها کنند و به آرامش برسند.
نگیرد صبح اگر ساقی به یک پیمانه دستم را
چنان لرزم که نقش از بال مرغان هوا ریزد
هوش مصنوعی: اگر صبح بیاید و ساقی یک پیمانه به من ندهد، به قدری ترسیده و لرزان میشوم که انگار پرندهها را از آسمان به زمین میریزم.
به دشواری زرنگ و بو گرانجان دست بردارد
که از سیمای ناخن دیرتر رنگ حنا ریزد
هوش مصنوعی: شخص زرنگ و باهوش به راحتی از کارهای سخت و پر زحمت دست برنمیدارد، چون رنگ حنا به تدریج و به آرامی روی ناخنها نشسته و نمیتواند به سرعت تغییر کند.
حلاوت می برد از زندگانی تلخی منت
چرا کس آبروی خود پی آب بقا ریزد؟
هوش مصنوعی: زندگی شیرینیاش را از تلخی انتظار میگیرد، چرا کسی آبروی خود را برای ماندگاری حیاتی که از آن لذت میبرد، به هدر میدهد؟
به شرطی می کنم کوته، زبان دعوی خون را
که یک بار دگر خونم به جای خونبها ریزد
هوش مصنوعی: نمیخواهم از حقم کوتاه بیایم و زبانم را در مورد بیعدالتی ببندم زیرا اگر دوباره خون من به جای خون بهای من ریخته شود، تحمل این بیعدالتی برایم ممکن نخواهد بود.
نمی آید به کف دامان رنگ رفته از کوشش
مکن کاری که رنگ از روی گلهای حیا ریزد
هوش مصنوعی: بهتری این است که در زندگی خود تلاش کنیم و چیزی را که به دست آوردهایم، حفظ کنیم. باید از کارهایی که ممکن است باعث آسیب به زیبایی و اعتبار ما شود، خودداری کنیم.
چرا آیینه از اقبال صیقل روی برتابد؟
محال است این که صائب را دل از تیغ فنا ریزد
هوش مصنوعی: چرا آینه از خوشبختی و سرنوشت خوب روی خود را دور کند؟ غیرممکن است که دل شاعر از تیغ مرگ و نابودی خالی شود.