غزل شمارهٔ ۳۰۴۳
مرا از دل زقرب خط دلبر دود می خیزد
زرشک خضر از جان سکندر دود می خیزد
نگردد بی صفا از خط بزودی لعل سیرابش
که با تمکین زروی آتش تر دود می خیزد
چنین گر آب خود دارد دریغ از تشنگان لعلش
به اندک فرصتی زین آب گوهر دود می خیزد
کند زود آتش بی دود او را دود بی آتش
به این عنوان اگر زان روی انور دود می خیزد
تعجب نیست گر طوطی چو شمع سبز در گیرد
که از حسن گلو سوزش زشکر دود می خیزد
زبال و پر کند پروانه من بستر و بالین
در آن آتش که از جان سمندر دود می خیزد
نسوزد برق تا خود را، نسوزاند گیاهی را
زمظلومان پس از جان ستمگر دود می خیزد
از این آتش که من از شوق او در زیر پا دارم
زنقش پای من تا روز محشر دود می خیزد
که را در کوهسار عشق دیگر پا به سنگ آمد؟
که از داغ پلنگان همچو مجمر دود می خیزد
زکلک تر زبان خامی است امید ثمر صائب
که با صد خون دل زین هیزم تر دود می خیزد
غزل شمارهٔ ۳۰۴۲: زرخسار تو رنگ از گلشن ایجاد می خیزدغزل شمارهٔ ۳۰۴۴: زسوز دل مرا از چشم گریان دود می خیزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرا از دل زقرب خط دلبر دود می خیزد
زرشک خضر از جان سکندر دود می خیزد
هوش مصنوعی: دلم به خاطر معشوق میسوزد و از آن غم، بخاری برمیخیزد. همچنان که از جان سکندر، بزرگ و شجاع، بخار زرشک خضر بهوجود میآید.
نگردد بی صفا از خط بزودی لعل سیرابش
که با تمکین زروی آتش تر دود می خیزد
هوش مصنوعی: درد بیوفایی برای لعل سیراب به زودی تمام میشود، چرا که با تسلیم شدن در برابر زیبایی، بخاری از آتش برمیخیزد.
چنین گر آب خود دارد دریغ از تشنگان لعلش
به اندک فرصتی زین آب گوهر دود می خیزد
هوش مصنوعی: اگر کسی خود به تنهایی توانایی و ثروت داشته باشد، نباید از دادن آن به نیازمندان خودداری کند. علاوه بر این، در شرایط مناسب، از آن آب باارزش میتوان عواید و نتایج شگفتانگیزی به دست آورد.
کند زود آتش بی دود او را دود بی آتش
به این عنوان اگر زان روی انور دود می خیزد
هوش مصنوعی: به سرعت آتش بدون دود او را میسوزاند، در حالی که دود بدون آتش را به این شکل میتوان توجیه کرد: اگر از آن سمت دود بلندی میآید.
تعجب نیست گر طوطی چو شمع سبز در گیرد
که از حسن گلو سوزش زشکر دود می خیزد
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر طوطی به رنگ سبز شمع به آواز درآید، زیرا زیبایی صدای او همچون شکر باعث ایجاد دودی از سوزش میشود.
زبال و پر کند پروانه من بستر و بالین
در آن آتش که از جان سمندر دود می خیزد
هوش مصنوعی: پروانهام دمی بر بستر و بالین خود را با زبالهها پر میکند؛ در آتش که از جان موجودی به نام سمندر بخار بلند میشود.
نسوزد برق تا خود را، نسوزاند گیاهی را
زمظلومان پس از جان ستمگر دود می خیزد
هوش مصنوعی: اگر آتشی وجود نداشته باشد، گیاهی هم آسیب نمیبیند. در پی ستمی که بر مظلومان میشود، عذاب و درد و رنج به سراغ ستمگران میآید و آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
از این آتش که من از شوق او در زیر پا دارم
زنقش پای من تا روز محشر دود می خیزد
هوش مصنوعی: من از عشق او چنان مشتاق و پرشورم که آتشی در دل دارم و این آتش تا روز حساب و قیامت از زیر پایم به بلندای آسمان خواهد رفت و دودی برمیخیزد.
که را در کوهسار عشق دیگر پا به سنگ آمد؟
که از داغ پلنگان همچو مجمر دود می خیزد
هوش مصنوعی: کسی را در کوههای عشق سراغ داری که دیگر پا به سنگ نگذارد؟ کسی که از یاد درد و آلامی که مانند دودی از آتش پلنگان بلند میشود، متاثر نشود؟
زکلک تر زبان خامی است امید ثمر صائب
که با صد خون دل زین هیزم تر دود می خیزد
هوش مصنوعی: توفیق و موفقیت در کارها گاهی به زبان ناتوانی و بیتجربگی بستگی دارد. با وجود سختیها و دردها، امید به نتیجهای خوب همچنان وجود دارد. مانند دودی که از هیزم تر ناشی میشود، تلاشها و رنجها ممکن است به ثمر بنشینند.