گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۴۴

زسوز دل مرا از چشم گریان دود می خیزد
ازین دریا به جای ابر نیسان دود می خیزد
از آن آتش که زد در کوه و صحرا ناله مجنون
هنوز از روزن چشم غزالان دود می خیزد
کدامین بلبل آتش نفس زباغ بود امشب؟
که جای سنبل و ریحان زبستان دود می خیزد
نمی آرد به سامان سیم و زر حرص سیه دل را
همان از مجمر زرین پریشان دود می خیزد
مگر افتاد یک جانب نقاب از چهره لیلی؟
که جای گردباد از این بیابان دود می خیزد
منه دل بر جهان پوچ اگر از شیر مردانی
که تا جا گرم سازی زین نیستان دود می خیزد
مزن آتش به جان بیگناهان، رحم کن بر خود
که آخر از رخ آتش عذاران دود می خیزد
شود از پرده پوشی درد و داغ عشق رسواتر
زشمع زیر دامن از گریبان دود می خیزد
ندارد ثابت و سیار صائب در جگر آهی
همین از شمع من زین نه شبستان دود می خیزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زسوز دل مرا از چشم گریان دود می خیزد
ازین دریا به جای ابر نیسان دود می خیزد
هوش مصنوعی: از دل من که می سوزد، اشک هایم به شکل دود از چشمانم به بلندای آسمان می رود. این دود به جای ابرهای نیسان از این دریا بلند می شود.
از آن آتش که زد در کوه و صحرا ناله مجنون
هنوز از روزن چشم غزالان دود می خیزد
هوش مصنوعی: از آن شعله‌ای که در کوه‌ها و دشت‌ها به وجود آمد، هنوز صدای ناله مجنون از میان چشمان غزالان به گوش می‌رسد و دود آن آتش بلند می‌شود.
کدامین بلبل آتش نفس زباغ بود امشب؟
که جای سنبل و ریحان زبستان دود می خیزد
هوش مصنوعی: امشب، کدام بلبل در باغ به خاطر آتش درونش سرود می‌خواند؟ چرا که به جای عطر سنبل و ریحان، دودی از باغ بلند شده است.
نمی آرد به سامان سیم و زر حرص سیه دل را
همان از مجمر زرین پریشان دود می خیزد
هوش مصنوعی: دل‌های طماع و اهل حرص، هرگز به ثروت و زر و سیم نخواهند رسید. حتی از آتش و دودی که از مجمر طلایی برمی‌خیزد، نمی‌توانند به آرامش و سامان برسند.
مگر افتاد یک جانب نقاب از چهره لیلی؟
که جای گردباد از این بیابان دود می خیزد
هوش مصنوعی: آیا چهره لیلی را از پشت نقاب ببینم؟ که از این بیابان، گرد و غبار به شدت بلند می‌شود.
منه دل بر جهان پوچ اگر از شیر مردانی
که تا جا گرم سازی زین نیستان دود می خیزد
هوش مصنوعی: دل خود را به دنیای بی‌مقدار نسپار، زیرا از مردان دلیر که برای گرم کردن مکان خود از این نیستان دود بلند می‌کنند، می‌توان درس‌هایی گرفت.
مزن آتش به جان بیگناهان، رحم کن بر خود
که آخر از رخ آتش عذاران دود می خیزد
هوش مصنوعی: به انسان‌های بی‌گناه آسیب نزن و به آنها ظلم نکن. بر خودت رحم کن، زیرا در نهایت، عذاب کسانی که آسیب دیده‌اند مانند دود، سرانجام به تو نیز آسیب خواهد زد.
شود از پرده پوشی درد و داغ عشق رسواتر
زشمع زیر دامن از گریبان دود می خیزد
هوش مصنوعی: در اثر پنهان کردن درد و رنج عشق، فرد بیشتر به رسوایی دچار می‌شود؛ مانند شمعی که زیر دامن پنهان شده و از دود کردنش نشان می‌دهد که شعله‌اش وجود دارد.
ندارد ثابت و سیار صائب در جگر آهی
همین از شمع من زین نه شبستان دود می خیزد
هوش مصنوعی: صائب در دلش هیچ چیز ثابت و دائمی ندارد و تنها احساس او به شمعی می‌ماند که از آن دود برمی‌خیزد؛ این وضعیت در جایی شبیه به شبستان است که پر از دود است.