غزل شمارهٔ ۳۰۴۱
کجا بی باده زنگ از خاطر اندوهگین خیزد؟
چسان این سبزه خوابیده بی آب از زمین خیزد؟
به عزم رقص چون از جای خود آن نازنین خیزد
فلک از پای بنشیند قیامت از زمین خیزد
حجاب نور طی کردن بود مشکلتر از ظلمت
نخواهم زلف مشکین زان عذار شرمگین خیزد
که دارد پای بیرون رفتن از بزمی که نتواند
سپند خال از حیرت زروی آتشین خیزد
کمان آسمانها نرم شد از گرمی آهم
ندانم کی ترا ای سنگدل چین از جبین خیزد
به آه از سینه عاشق نگردد کم غبار غم
چه گرد از دامن صحرا به باد آستین خیزد؟
سر عیسی زفیض دامن مریم فلک سا شد
نهالی کز زمین پاک خیزد این چنین خیزد
به آبم راند لعل آبدار او، ندانستم
که جای سبزه نیش از جویبار انگبین خیزد
فریب حرف لطف آمیز آن یاقوت لب خوردم
ندانستم که صد نقش مخالف زین نگین خیزد
دمید از آتش ابراهیم را گر سنبل و ریحان
ترا از آتش رخسار دود عنبرین خیزد
زتردستی به چشم آیینه را عالم سیه گردد
به می کی زنگ کلفت از دل اندوهگین خیزد؟
زقطع زلف امید رهایی داشتم صائب
ندانستم که چون خط دلربایی از کمین خیزد
غزل شمارهٔ ۳۰۴۰: کجا تدبیر پیران کهنسال از جوان خیزد؟غزل شمارهٔ ۳۰۴۲: زرخسار تو رنگ از گلشن ایجاد می خیزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کجا بی باده زنگ از خاطر اندوهگین خیزد؟
چسان این سبزه خوابیده بی آب از زمین خیزد؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که بدون شراب، غم و اندوه از دل دور شود؟ چگونه است که سبزهای که بدون آب است، از زمین رشد کند؟
به عزم رقص چون از جای خود آن نازنین خیزد
فلک از پای بنشیند قیامت از زمین خیزد
هوش مصنوعی: وقتی آن معشوقه نازنین با عزم رقص از جای خود بلند میشود، آسمان از جا کنده میشود و قیامت از زمین برمیخیزد.
حجاب نور طی کردن بود مشکلتر از ظلمت
نخواهم زلف مشکین زان عذار شرمگین خیزد
هوش مصنوعی: عبارت به معنای این است که عبور از حجاب نور، سختتر از عبور از تاریکی است. همچنین، اشاره میکند که زیبایی و زلف مشکین آن شخص، از چهرهی شرمگین او به وجود آمده است.
که دارد پای بیرون رفتن از بزمی که نتواند
سپند خال از حیرت زروی آتشین خیزد
هوش مصنوعی: کسی که نمیتواند از جمعی خارج شود که در آن نتواند آتش دل خود را با اشتیاق و شوق به نمایش بگذارد، انگار در حیرت و شگفتی غرق شده است.
کمان آسمانها نرم شد از گرمی آهم
ندانم کی ترا ای سنگدل چین از جبین خیزد
هوش مصنوعی: آسمانها به خاطر اندوه من نرم و لطیف شدهاند و نمیدانم که کی از پیشانیات چین و چروکهای دلخراش از این درد نمایان خواهد شد.
به آه از سینه عاشق نگردد کم غبار غم
چه گرد از دامن صحرا به باد آستین خیزد؟
هوش مصنوعی: غم و اندوه عشاق هرگز کم نمیشود، مانند غباری که از دامن صحرا با باد بلند میشود و در آسمان پخش میگردد.
سر عیسی زفیض دامن مریم فلک سا شد
نهالی کز زمین پاک خیزد این چنین خیزد
هوش مصنوعی: سر عیسی به برکت دامن مریم به آسمان رفت، و نهالی از زمین پاک به وجود آمد که به این شکل رشد میکند.
به آبم راند لعل آبدار او، ندانستم
که جای سبزه نیش از جویبار انگبین خیزد
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی او مرا به سمت خود کشاند، اما نمیدانستم که خوشی و زیبایی از کجا و چگونه به وجود میآید.
فریب حرف لطف آمیز آن یاقوت لب خوردم
ندانستم که صد نقش مخالف زین نگین خیزد
هوش مصنوعی: من به زیبایی زبانی که آن یاقوت لب به کار میبرد، فریب خوردم و متوجه نشدم که از این جواهر صدها نقش و تصویر متناقض و نامتناقض به وجود میآید.
دمید از آتش ابراهیم را گر سنبل و ریحان
ترا از آتش رخسار دود عنبرین خیزد
هوش مصنوعی: دمیدن آتش ابراهیم، نشاندهنده قدرتی است که در برابر شرایط دشوار به وجود میآید. وقتی تو با زیبایی و نازکی مانند سنبل و ریحان ظاهر میشوی، بویی خوش و دلانگیز از چهرهات منتشر میشود که همچون دودی خوشبو میوزد و دلها را به خود جلب میکند.
زتردستی به چشم آیینه را عالم سیه گردد
به می کی زنگ کلفت از دل اندوهگین خیزد؟
هوش مصنوعی: در یک حرکت ماهرانه، چهرهی واقعی در آیینه نمایان میشود و دنیای تاریک به روشنایی تبدیل میشود، آیا نمیدانید که از دل غمناک، دوستی و شادی بهوجود میآید؟
زقطع زلف امید رهایی داشتم صائب
ندانستم که چون خط دلربایی از کمین خیزد
هوش مصنوعی: از قطع شدن امید به رهایی، صائب متوجه نشدم که چگونه زیبایی خط دلربا از کمین بیرون میآید.