گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۳۴

زدین ناقصم از سبحه استغفار برخیزد
زننگ کفر من مو بر تن زنار برخیزد
بگیر از آتش سوزنده تعلیم سبکروحی
که با آن سرکشی در پیش پای خار برخیزد
به خود چون مار می پیچم زرشک زلف، کی باشد
که این ابر سیه زان دامن گلزار برخیزد؟
اگر وصف سرزلف تو در طومار بنویسم
چو شمع کشته دودم از سر طومار برخیزد
چنین کافتادم از طاق دل نشو و نما، مشکل
که مو از پیکرم چون کاه از دیوار برخیزد
عبث صیقل عرق می ریزد از بهر جلای من
عجب دارم که از آیینه ام زنگار برخیزد
پی طرف کلاهش لاله دارد نعل در آتش
زخواب ناز گل از شوق آن دستار برخیزد
زطرز تازه صائب داغ داری نکته سنجان را
عجب دارم کز آمل چون تو خوش گفتار برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زدین ناقصم از سبحه استغفار برخیزد
زننگ کفر من مو بر تن زنار برخیزد
هوش مصنوعی: این بیت به احساس ناتوانی و نیاز به کمک در مقابل مشکلات اشاره دارد. شاعر به نوعی از خود می‌گوید که اگر در دعا و استغفار از سوی خداوند حمایت نشود، احساس می‌کند که به تردید و ناامیدی می‌افتد و ممکن است ایمانش سست شود. به عبارتی، او با ناتوانی خود در برابر چالش‌ها و سنگینی گناه، به دعا و طلب بخشش متوسل می‌شود.
بگیر از آتش سوزنده تعلیم سبکروحی
که با آن سرکشی در پیش پای خار برخیزد
هوش مصنوعی: از آتش سوزنده درس بگیر تا به روحی لطیف برسید که بتواند در برابر مشکلات و چالش‌ها همچون خارها، با قدرت و سرسختی ایستادگی کند.
به خود چون مار می پیچم زرشک زلف، کی باشد
که این ابر سیه زان دامن گلزار برخیزد؟
هوش مصنوعی: من همچون ماری در خود می‌پیچم و از زلف‌های زرشکی‌ام آویزانم. چه زمانی این ابر تیره از دامن گلزار برخاسته و محو می‌شود؟
اگر وصف سرزلف تو در طومار بنویسم
چو شمع کشته دودم از سر طومار برخیزد
هوش مصنوعی: اگر بخواهم زیبایی و وصف موهای تو را در کاغذ بنویسم، به حدی تحت تأثیر قرار می‌گیرم که مثل شمعی که در حال سوختن است، از شدت احساس از بالای کاغذ دود برمی‌خیزد.
چنین کافتادم از طاق دل نشو و نما، مشکل
که مو از پیکرم چون کاه از دیوار برخیزد
هوش مصنوعی: من به شدت از موقعیت دلگیر و غمگین هستم، مانند کاهی که به آسانی از دیواری می‌افتد، نمی‌توانم از این حال و روز خود بیرون بیایم.
عبث صیقل عرق می ریزد از بهر جلای من
عجب دارم که از آیینه ام زنگار برخیزد
هوش مصنوعی: بیهوده است که کسی برای زیباتر شدن من تلاش کند، چرا که تعجب می‌کنم از اینکه چرا زنگار از آینه من زدوده می‌شود.
پی طرف کلاهش لاله دارد نعل در آتش
زخواب ناز گل از شوق آن دستار برخیزد
هوش مصنوعی: چو نرگسِ خواب‌آلود برمی‌خیزد از شوق، گل با زیبایی و زینت خاصی خود را تجمل می‌کند، در حالی که پیراهن زیبای او زینت‌داده شده و گلی ناز به آن آویخته است.
زطرز تازه صائب داغ داری نکته سنجان را
عجب دارم کز آمل چون تو خوش گفتار برخیزد
هوش مصنوعی: از شیوه جدید صائب، دلتنگ و شگفت‌زده‌ام که چطور کسی همچون تو با ربط و eloquence از آمل برمی‌خیزد.

حاشیه ها

1393/11/08 20:02
ناشناس

استقبال از طالب آملی