گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۳۵

مسیحا از سر بالین من رنجور برخیزد
چراغ آفتاب از بزم من بی نور برخیزد
چنین کز بار درد افتاده ام از پا، عجب دارم
که شیون هم زبالین من رنجور برخیزد
ندارد شرم از روی کسی آیینه محشر
زحق هر کس که اینجا چشم پوشد کور برخیزد
غبار غم به آه از سینه من کم نمی گردد
چه گرد از چهره صحرا به بال مور برخیزد؟
خیالش بیخبر رفت از دلم بیرون، ندانستم
که مهمان چون بود ناخوانده، بی دستور برخیزد
به جای سبزه از خاک شهیدان صف مژگان
زبان مار روید، نشتر زنبور برخیزد
ندارد یاد چون من شوربختی آسمان صائب
اگر شبنم به کشت من نشیند شور برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مسیحا از سر بالین من رنجور برخیزد
چراغ آفتاب از بزم من بی نور برخیزد
هوش مصنوعی: مسیحا، یعنی کسی که نویدبخش امید و بهبودی است، از کنار من که در حالت ناراحتی و رنج هستم، برمی‌خیزد. انگار که نور آفتاب نیز از میهمانی من دور می‌شود و خاموش می‌گردد.
چنین کز بار درد افتاده ام از پا، عجب دارم
که شیون هم زبالین من رنجور برخیزد
هوش مصنوعی: من به خاطر بار سنگین درد و رنجی که دارم، به شدت ضعیف و ناتوان شده‌ام. شگفت‌زده‌ام که حتی صدای ناله‌ام نیز از زانوانم، که خود درد و رنج را احساس می‌کنند، بلند می‌شود.
ندارد شرم از روی کسی آیینه محشر
زحق هر کس که اینجا چشم پوشد کور برخیزد
هوش مصنوعی: هر کس که در این دنیا چشمش را به حقیقت و واقعیت ببندد، در روز قیامت از دیدن حقایق شرمنده خواهد بود و مانند کسی که در آینه نگاه نکند، نابینا برمی‌خیزد.
غبار غم به آه از سینه من کم نمی گردد
چه گرد از چهره صحرا به بال مور برخیزد؟
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که در دل من وجود دارد، با آه و ناله‌ای که از سینه‌ام خارج می‌شود، کم نمی‌شود. همان‌طور که غباری که بر چهره صحرا نشسته، با وزش بال یک مورچه پاک نمی‌شود.
خیالش بیخبر رفت از دلم بیرون، ندانستم
که مهمان چون بود ناخوانده، بی دستور برخیزد
هوش مصنوعی: او از دل من رفت بی‌خبر و من نمی‌دانستم که یک مهمان ناخواسته چگونه بدون اجازه و دعوت جایش را ترک می‌کند.
به جای سبزه از خاک شهیدان صف مژگان
زبان مار روید، نشتر زنبور برخیزد
هوش مصنوعی: به جای سبزه، از خاک شهیدان، مژه‌های چشمان زیبا می‌روید و زهر مار به زبان می‌آید و نیش زنبور برمی‌خیزد.
ندارد یاد چون من شوربختی آسمان صائب
اگر شبنم به کشت من نشیند شور برخیزد
هوش مصنوعی: آسمان صائب، اگر شبنم بر زمینم بیافتد، شور و حالتی در من بوجود می‌آورد که هیچ‌کس مثل من احساس بدبختی نمی‌کند.