گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۳۳

زرفتارت امان از عالم ایجاد برخیزد
به جای گرد از بنیاد هستی داد برخیزد
زبیباکی چنان مردانه زیر تیغ بنشینم
که فکر خونبها از خاطر جلاد برخیزد
زعزلت فارغ از رد و قبول خلق گردیدم
شود آسوده شمعی کز گذار باد برخیزد
به سختی هر که تن در داد شیرین کار می گردد
که از دامان کوه بیستون فرهاد برخیزد
مهیای خرابی گوشه غمخانه ای دارم
که از دامن فشاندن گردم از بنیاد برخیزد
زحیرت همچنان در وادی سرگشتگی محوم
اگر در هر قدم خضری پی ارشاد برخیزد
به هر دامی که افتد بلبل آتش نوای من
زشادی چون سپند از دانه اش فریاد برخیزد
خوشم با ترک سر، ورنه نگاهی می کنم صائب
که جوهر همچو آه از خنجر جلاد برخیزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

زرفتارت امان از عالم ایجاد برخیزد
به جای گرد از بنیاد هستی داد برخیزد
هوش مصنوعی: از رفتار تو، جهانی زنده می‌شود؛ از عمق وجود، صدایی برمی‌خیزد که نشانه‌ی زندگی و هستی است.
زبیباکی چنان مردانه زیر تیغ بنشینم
که فکر خونبها از خاطر جلاد برخیزد
هوش مصنوعی: من با شجاعت و بی‌باکی به زیر تیغ می‌روم، به‌گونه‌ای که جلاد دیگر به فکر گرفتن بهای خون من نیفتد.
زعزلت فارغ از رد و قبول خلق گردیدم
شود آسوده شمعی کز گذار باد برخیزد
هوش مصنوعی: از نگرانی‌ها و قضاوت‌های دیگران رهایی یافته‌ام. اکنون مانند شمعی آرام هستم که با وزش باد به آسانی جابجا می‌شود و از مکان خود حرکت می‌کند.
به سختی هر که تن در داد شیرین کار می گردد
که از دامان کوه بیستون فرهاد برخیزد
هوش مصنوعی: کسی که با زحمت و تلاش خود را تسلیم سختی‌ها کند، در نهایت به موفقیت می‌رسد و به نوعی از دشواری‌ها رهایی می‌یابد، مانند فرهاد که از دامان کوه بیستون بلند می‌شود.
مهیای خرابی گوشه غمخانه ای دارم
که از دامن فشاندن گردم از بنیاد برخیزد
هوش مصنوعی: در دل غم و اندوه، آماده و مهیا هستم که اگر یک لحظه دامنم را به کنار بزنم، همه چیز از ریشه و بنیاد خراب می‌شود.
زحیرت همچنان در وادی سرگشتگی محوم
اگر در هر قدم خضری پی ارشاد برخیزد
هوش مصنوعی: در عجب و حیرت به سر می‌برم و همچنان در حال گمراهی هستم، اگر در هر قدمی که برمی‌دارم، خضر به راهنمایی من بیاید.
به هر دامی که افتد بلبل آتش نوای من
زشادی چون سپند از دانه اش فریاد برخیزد
هوش مصنوعی: بلبل هر جا که گرفتار شود، صدای آتشین من از شادی مانند اسپند از دانه‌اش فریاد سر می‌دهد.
خوشم با ترک سر، ورنه نگاهی می کنم صائب
که جوهر همچو آه از خنجر جلاد برخیزد
هوش مصنوعی: من از زیبایی و ظرافت موهای دختران ترک لذت می‌برم، اما اگر از این زیبایی بگذرم، خاطرات تلخی به یادم می‌آید که مانند آتش از دل خنجر بیرون می‌آید.