غزل شمارهٔ ۳۰۲۳
دل ما بر سیه روزان فقر از خود فزون سوزد
چراغ خانه ما در برون بیش از درون سوزد
به چشم روشنم از اشک خواهد شد سیه عالم
به این عنوان اگر در دل مرا چون لاله خون سوزد
ندارد رنگی از بال سمندر آتش سوزان
کجا آن پرده شرم از شراب لاله گون سوزد؟
بود دست حمایت عشق حسن آتشین خو را
که لرزد شمع بر خود بیشتر پروانه چون سوزد
اگر نعلش در آتش نیست از خورشید رخساری
چرا هر شب ز انجم داغ چرخ نیلگون سوزد؟
برآرد سر چو دود از خیمه گستاخانه لیلی را
نفس چون گردباد آن را که در دشت جنون سوزد
ندارم شکوه ای از طالع وارون، به این شادم
که می آید به پایان زود چون شمعی نگون سوزد
نشوید خواب اگر از چشم شیران گریه مجنون
که در شبها چراغی بر سر اهل جنون سوزد؟
برآید روز حشر از بوته صائب چون زر خالص
به درد و داغ عشق آن کس که در اینجا فزون سوزد
غزل شمارهٔ ۳۰۲۲: مرا چون دل تپد در بر، دل جانانه می لرزدغزل شمارهٔ ۳۰۲۴: سرشک گرم در چشم تر من خواب می سوزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل ما بر سیه روزان فقر از خود فزون سوزد
چراغ خانه ما در برون بیش از درون سوزد
هوش مصنوعی: دل ما برای کسانی که در فقر و تنگدستی به سر میبرند، بیشتر از خود ما میسوزد. همچنین، روشنایی و امیدی که در منزل ما وجود دارد، بیشتر از آنچه در درون خودمان احساس میکنیم، در جهان بیرون میدرخشد.
به چشم روشنم از اشک خواهد شد سیه عالم
به این عنوان اگر در دل مرا چون لاله خون سوزد
هوش مصنوعی: اگر اشکهایم را در چشم روشن خود ببینم، دنیای تاریک و غمگین را شبیه لالهای میسوزانم که در دل دارد.
ندارد رنگی از بال سمندر آتش سوزان
کجا آن پرده شرم از شراب لاله گون سوزد؟
هوش مصنوعی: پرنده سمندری که در آتش میسوزد، هیچ جنسی از رنگهای ناب ندارد، پس چگونه ممکن است که این پرده شرم از شراب قرمز لاله مانند بسوزد؟
بود دست حمایت عشق حسن آتشین خو را
که لرزد شمع بر خود بیشتر پروانه چون سوزد
هوش مصنوعی: عشق همچون دستی حمایتی است که اگر به زیبایی و جذابیتی همچون حسن باشد، میتواند باعث شود که پروانه در حرارت و نور شمع بیش از پیش بسوزد و بلرزد.
اگر نعلش در آتش نیست از خورشید رخساری
چرا هر شب ز انجم داغ چرخ نیلگون سوزد؟
هوش مصنوعی: اگر در آتش نعلش نیست، پس چرا هر شب چهرهاش مانند خورشید میدرخشد و از ستارگان آسمان داغ و سوزان است؟
برآرد سر چو دود از خیمه گستاخانه لیلی را
نفس چون گردباد آن را که در دشت جنون سوزد
هوش مصنوعی: سر از خیمه بلند میشود و مانند دود به آسمان میرود، لیلی به طور بیپروا نفس میکشد. مانند گردبادی که در دشت جنون برمیخیزد و همه چیز را میسوزاند.
ندارم شکوه ای از طالع وارون، به این شادم
که می آید به پایان زود چون شمعی نگون سوزد
هوش مصنوعی: من از سرنوشت بد خود ناراحتی ندارم، زیرا برایم خوشایند است که مانند شمع زود میسوزم و این چرخه به پایان میرسد.
نشوید خواب اگر از چشم شیران گریه مجنون
که در شبها چراغی بر سر اهل جنون سوزد؟
هوش مصنوعی: اگر شیران خوابشان نرود، مجنون هم به خاطر گریهاش بیخواب نخواهد ماند. در شبها، نوری وجود دارد که بر سر دیوانگان میتابد.
برآید روز حشر از بوته صائب چون زر خالص
به درد و داغ عشق آن کس که در اینجا فزون سوزد
هوش مصنوعی: روز قیامت از دل صائب به مانند زر خالص بیرون میآید، زیرا آن کسی که در این دنیا بیشتر از عشق رنج برده، داغ عشقش را با خود دارد.