غزل شمارهٔ ۳۰۲۰
قدح لبریز چون شد از شراب ناب می لرزد
به قدر آب بر خود گوهر سیراب می لرزد
چنان از شور چشمان بر صفای وقت می لرزم
که بر آیینه های صیقلی سیماب می لرزد
نیفکنده است پیری خواجه را این رعشه بر اعضا
که از دلبستگیها بر سر اسباب می لرزد
نلرزد هیچ کس بر دولت بیدار در عالم
به عنوانی که دل بر دیده بیخواب می لرزد
چه شد گر عشق را بر عاشقان دل مهربان باشد؟
که بر هر ذره ای خورشید عالمتاب می لرزد
زعریانی عرق می ریزد از درویش صاحبدل
توانگر در سمور و قاقم و سنجاب می لرزد
مباد از تنگ چشمان عقده در کار کسی افتد
زطوفان بیش بر خود کشتی از گرداب می لرزد
سراپا دست شو چون سرو در تسکین ما ناصح
که هر عضوی زعاشق چون دل بیتاب می لرزد
نه در بتخانه ها ناقوس بیتاب است از ان کافر
دل قندیل هم در سینه محراب می لرزد
مکن در بزم وصل از بیقراری منع من صائب
که از برق تجلی کوه چون سیماب می لرزد
غزل شمارهٔ ۳۰۱۹: مکن کاری که از جورت دل اندوهگین لرزدغزل شمارهٔ ۳۰۲۱: به مقدار بصیرت خاطر آگاه می لرزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قدح لبریز چون شد از شراب ناب می لرزد
به قدر آب بر خود گوهر سیراب می لرزد
هوش مصنوعی: وقتی پیاله از شراب خوش طعم پر میشود، به اندازهای که آب در خود دارد، همچون جواهر در حال نوسان و لرزش است.
چنان از شور چشمان بر صفای وقت می لرزم
که بر آیینه های صیقلی سیماب می لرزد
هوش مصنوعی: چنان تحت تأثیر زیبایی چشمانت هستم که زمان برایم به تزلزل میافتد، مانند اینکه نور در آینههای صاف و براق به ارتعاش درآید.
نیفکنده است پیری خواجه را این رعشه بر اعضا
که از دلبستگیها بر سر اسباب می لرزد
هوش مصنوعی: این لرزش که در بدن خواجه دیده میشود، به خاطر پیری نیست. بلکه ناشی از وابستگیها و نگرانیهایی است که او نسبت به وسایل و داراییهایش دارد.
نلرزد هیچ کس بر دولت بیدار در عالم
به عنوانی که دل بر دیده بیخواب می لرزد
هوش مصنوعی: هیچکس نباید از سلطه و قدرت بیدار در جهان بترسد، بهخصوص بهخاطر اینکه دل انسان بر اثر بیخوابی لرزان است.
چه شد گر عشق را بر عاشقان دل مهربان باشد؟
که بر هر ذره ای خورشید عالمتاب می لرزد
هوش مصنوعی: چه میشود اگر عشق نسبت به عاشقان احساس نیکی و محبت داشته باشد؟ چرا که در این صورت، حتی کوچکترین ذرات نیز در پرتو نور خورشید میدرخشند و به تازگی و زندگی جان میدهند.
زعریانی عرق می ریزد از درویش صاحبدل
توانگر در سمور و قاقم و سنجاب می لرزد
هوش مصنوعی: زعریانی در حال تلاش و زحمت است و از درویش با قلب پاک و دارای سرمایه، عرق میریزد. در عین حال، سمور و قاقم و سنجاب در چنین فضایی به شدت به لرزه افتادهاند.
مباد از تنگ چشمان عقده در کار کسی افتد
زطوفان بیش بر خود کشتی از گرداب می لرزد
هوش مصنوعی: مواظب باش که به خاطر کینه یا حسادت دیگران دچار مشکل نشوی، چرا که مثل یک کشتی که در طوفان و گرداب میلرزد، تو نیز در برابر ناهنجاریها و بحرانها آسیبپذیر خواهی بود.
سراپا دست شو چون سرو در تسکین ما ناصح
که هر عضوی زعاشق چون دل بیتاب می لرزد
هوش مصنوعی: تمام وجودت را در اختیار ما بگذار، مانند سرو که در آرامش به سر میبرد. ای ناصح، هر قطعهای از عاشق چون دل پریشان و بیتاب، به لرزه در میآید.
نه در بتخانه ها ناقوس بیتاب است از ان کافر
دل قندیل هم در سینه محراب می لرزد
هوش مصنوعی: در مکانهای عبادت، صدای ناقوس به خاطر بیقراری موجودات وجود دارد و از دل کافران، حتی چراغ در سینهی عبادتگاه نیز به لرزه در میآید.
مکن در بزم وصل از بیقراری منع من صائب
که از برق تجلی کوه چون سیماب می لرزد
هوش مصنوعی: در میکده عشق، مرا از بیقراری نهی مکن، زیرا که من همچون جیوه زیر نور برق آسا، از دیدار معشوق به تپش و لرزش درمیآیم.