گنجور

غزل شمارهٔ ۳۰۱۹

مکن کاری که از جورت دل اندوهگین لرزد
که از لرزیدن من آسمانها چون زمین لرزد
زچشم بد خطر افزون بود رنگین لباسان را
زصحرا بیش در فانوس شمع دوربین لرزد
فروغ لعل و یاقوتم که بر کوه است پشت من
نیم شمعی که بر پرتو زباد آستین لرزد
به آه سرد چون زحمت دهم آن نازپرور را؟
که از سرمای گل چون برگ بید آن نازنین لرزد
ندارد یاد چون من بیقراری صفحه دوران
که نامم همچو دست رعشه داران در نگین لرزد
به شمع صبحدم پروانه را چندان نلرزد دل
که وقت خط به رخسار تو زلف عنبرین لرزد
دل از جان بر گرفتن نیست کار هر تنک ظرفی
عجب نبود عرق بر چهره آن مه جبین لرزد
به قدر حاصل از دنیا بود غم قسمت هر کس
به خرمت صاحب خرمن فزون از خوشه چین لرزد
زحرف سرد ناصح عاشق صادق نیندیشد
کی از باد خزان بر خویش سرو راستین لرزد؟
زبان در کام کش صائب اگر آسودگی خواهی
که دایم شمع بر جان از زبان آتشین لرزد

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مکن کاری که از جورت دل اندوهگین لرزد
که از لرزیدن من آسمانها چون زمین لرزد
هوش مصنوعی: کارهایی نکن که دل دیگران را به درد بیاورد و باعث ناراحتی‌شان شود، زیرا اگر تو ناراحت باشی، تأثیرش بر آسمان‌ها نیز مانند زمین خواهد بود.
زچشم بد خطر افزون بود رنگین لباسان را
زصحرا بیش در فانوس شمع دوربین لرزد
هوش مصنوعی: خطر چشم بد بر افرادی که لباس‌های رنگی می‌پوشند بیشتر است و نور شمعی که در دوربین قرار دارد، ممکن است در مکانی باز و در صحرا بیشتر تکان بخورد.
فروغ لعل و یاقوتم که بر کوه است پشت من
نیم شمعی که بر پرتو زباد آستین لرزد
هوش مصنوعی: زیبایی و درخشش سنگ‌های قیمتی چون لعل و یاقوت که پشت من در کوه حضور دارد، همچون شمعی است که در پرتو وزش نسیم، آستینش به لرزه درمی‌آید.
به آه سرد چون زحمت دهم آن نازپرور را؟
که از سرمای گل چون برگ بید آن نازنین لرزد
هوش مصنوعی: چطور می‌توانم نازپرورده را با آه سردم آزار دهم؟ او مانند برگی که از سرما می‌لرزد، حساس و لطیف است.
ندارد یاد چون من بیقراری صفحه دوران
که نامم همچو دست رعشه داران در نگین لرزد
هوش مصنوعی: در دنیای پر از تغییر و ناپایداری، هیچ انسانی مانند من این‌گونه ناراحت و بی‌قرار نیست. نام من مانند دستان لرزان بر روی نگین جواهر می‌لرزد و به یادآوری من می‌آید.
به شمع صبحدم پروانه را چندان نلرزد دل
که وقت خط به رخسار تو زلف عنبرین لرزد
هوش مصنوعی: در صبح زود، پروانه در برابر شمع آنقدر نترسد که رنگ چهره‌ات با زلف‌های خوشبو بلرزد.
دل از جان بر گرفتن نیست کار هر تنک ظرفی
عجب نبود عرق بر چهره آن مه جبین لرزد
هوش مصنوعی: عاشق شدن و دل بردن از جان، فقط کار افرادی نیست که ظرفیت کم دارند. جای تعجب نیست که عرق بر پیشانی آن دختر زیبا بریزد.
به قدر حاصل از دنیا بود غم قسمت هر کس
به خرمت صاحب خرمن فزون از خوشه چین لرزد
هوش مصنوعی: غم و اندوه هر فرد به اندازه‌ی بهره‌اش از دنیا است، و کسی که صاحب ثروت است، غم و نگرانی‌اش بیشتر از کسی است که تنها در جست‌وجوی خوشه‌ها و روزی کفاف است.
زحرف سرد ناصح عاشق صادق نیندیشد
کی از باد خزان بر خویش سرو راستین لرزد؟
هوش مصنوعی: عاشق واقعی به حرف‌های بی‌محتوا و سرد مشاور توجهی نمی‌کند؛ چه اینکه همچون درخت سرو راستین هیچگاه به وزش باد خزان نمی‌لرزد.
زبان در کام کش صائب اگر آسودگی خواهی
که دایم شمع بر جان از زبان آتشین لرزد
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی آرامش داشته باشی، بهتر است که زبانت را کنترل کنی؛ زیرا اگر زبانت بی‌پروا باشد، همیشه مانند شمعی که در آتش می‌لرزد، زندگی‌ات تحت تأثیر افکار و سخنان سوزان قرار خواهد گرفت.